به گزارش پایگاه خبری راد، کمال اطهاری اظهار کرد: به دنبال سیل ویرانگر اخیر که در کشور اتفاق افتاد بسیار صحبت از بازسازی مناطق میشود. بازسازی یعنی دوباره ساختن همهی آن مواردی که در نهایت باعث این نوع تخریبها شد. حتی ترسالی بیشتر از خشکسالی به روستاهای ما آسیب زده است؛ چرا که برنامه توسعه پایدار در مورد مناطق روستایی تدوین نشده و چیزی را که تا به حال الگوی توسعه روستایی اجرا شده، برنامه ناموفقی بوده است.
وی با بیان اینکه مثالهای زیادی در خصوص ناموفق بودن الگوهای گذشته وجود دارد گفت: طبق اعلام فائو حد علمی برداشت از ذخایر آبی در جهان ۴۰ درصد است که امکان تجدید منابع را میدهد اما در ایران این رقم به ۸۰ درصد میرسد. میزان بهرهوری کشاورزی در ایران نصف میانگین جهانی و در مقایسه با آمریکا یک سوم است. ما به تدریج کشتهای استراتژیک مثل پنبه یا سویا را دست دادهایم یا تولیدمان راندمان کافی را ندارد. اما میزان آبی که برای تولید خربزه و هندوانه مصرف میکنیم چندین برابر ذخیره آب سد کرج است.
این پژوهشگر اقتصاد توسعه تاکید کرد: بازسازی اگر طبق مدلهای قبلی در دستورکار قرار بگیرد در واقع انهدام دوباره مناطق روستایی را به همراه خواهد داشت؛ در حالی که میبایست بتوانیم موهبت نهفته در مصیبتی که وارد آمده را بیرون بکشیم و نیروها به توسعه روستایی متمرکز شوند؛ نه صرفاً بازسازی روستاها.
اطهاری خاطرنشان کرد: در سال ۱۳۷۸ برنامهریزی برای منظومههای روستایی توسط شورای عالی شهرسازی و معماری در دولت اصلاحات تصویب شد. منظومههای روستایی، مجموعههایی هستند که در یک حوزه آبخیز قرار دارند که پیوند درونی روستاها با شهرها و کل اقتصاد باید برنامهریزی شود. در ایران تخمین زده شده ۸۰۰ منظومه روستایی داریم که باید برای آنها برنامهریزی منطقهای شود. الگوی نوین توسعه روستایی نیز همین است. اما اقداماتی که به طور مثال در بحث آبخیزداری و آبخوانداری صورت گرفته به شکل پراکنده بوده و انسجام لازم را ندارد. تا سال ۱۳۹۳ حتی طرح هم برای این موارد تهیه نشد. اقداماتی مثل تهیه طرح هادی روستایی نیز به هیچ وجه پاسخگوی نیاز روستایی نبوده است. تا به حال هم اعلام نشده طرحهایی که از آن زمان برای منظومههای روستایی تعیین شده به مرحله اجرا رسیده است یا خیر.
وی با بیان اینکه در طرحهای توسعه روستایی حدود ۲۰ سال غفلت صورت گرفته است گفت: اگر بعد از سیل اخیر به الزامات و پیشنیازها توجه نکنیم با تخریب مجدد مواجه میشویم. اگر این اتفاق نیفتد باز هم پروژهها بر برنامهها و برنامهها بر نهادسازی تقدم پیدا میکند. به طور مثال اینکه طرح هادی روستایی تهیه شود یا یک خانه آیسیتی ساخته شود یک پروژه است که باید در چارچوب برنامه منظومه روستایی قرار بگیرد اما بیتوجهی به این مساله باعث شد بسیاری از خانههای آیسیتی تعطیل شود؛ زیرا نهادهای آن تعریف نشد و نتوانست پایدار باشد.
این پژوهشگر اقتصاد توسعه یادآور شد: متأسفانه توسعه روستایی تقلیل پیدا کرده به رشد کشاورزی و همین موضوع به ضد توسعه تبدیل منجر شد و به هدررفت منابع آبی انجامید.