07:09 | پنجشنبه 8 آذر 1403
Research Analysis Debriefing Day
تضاد نامه ۲۵ پژوهشگر با اقتصاد کلان و اثر مخرب که بر سهم اولی ها گذاشت

1399/08/14 11:05

کارشناس پولی و مالی مطرح کرد:

تضاد نامه ۲۵ پژوهشگر با اقتصاد کلان و اثر مخرب که بر سهم اولی ها گذاشت

نماد برتر- یک کارشناس، نامه ۲۵ پژوهشگر مبنی بر نسبت عمده مشکلات روز اقتصاد به بورس را در تضاد با اقتصاد کلان خواندو گفت: رونق بورس باعث کاهش سفته بازی و هدایت پس‌اندازها می شود.


به گزارش نماد برتر، علی صادقی‌‌همدانی با انتشار مطلبی در روزنامه دنیای اقتصاد با عنوان "سخنی با فعالان بورس" اعلام کرد: نامه ۲۵ پژوهشگر مالی و اقتصادی به رئیس‌جمهور و بانک مرکزی سه ماه پیش درباره نسبت دادن عمده مشکلات روز اقتصاد به رونق یا حباب بورس منتشر شد.



در شاه بیت نامه گفته شده بود با تغییر انتظارات از مجرای بورس بدون کاسته شدن از قدرت کمیت نقدینگی، سایر دارایی‌ها مانند ارز و مسکن دچار تغییر قیمت شده و در نهایت جهش قیمت در این بازارها خود را در بازار کالا و خدمات نشان می‌دهد که تاثیر ژرفی بر سیاست‌گذاران اقتصادی و بورس داشت.



تا جایی که این جملات مبتنی بر هیچ نظریه اقتصادی یا مطالعه تجربی نیست. این موضوع را با چند تن از امضاکنندگان این نامه هم در میان گذاشتم اما پاسخ علمی روشنی دریافت نکردم. این نوشتار ۲۵ پژوهشگر را دعوت می‌کند مبانی علمی این جملات را در صورت وجود با جامعه متخصصان اقتصاد به اشتراک بگذارند.



تنها سه ماه و اندی پس از ریزش بورس، بازارهای مسکن، ارز و طلا با افزایش قیمت شدیدی مواجه شدند تا عکس ادعای مطرح‌شده در نامه ۲۵ پژوهشگر اثبات شود. ادعایی که اصل مساله را بیش از اینکه مقدار کمی نقدینگی و پول تلقی کند، تغییر در انتظارات از مجرای بورس و در نتیجه تغییر سرعت گردش پول می‌داند.



صرف‌نظر از وقایع تحقق یافته در این سه ماه که دقیقاً ناقض ادعای نامه بودند، متن نامه آشکارا با تئوری اقتصاد کلان در تضاد است. درخصوص ماهیت و علل تورم دو دیدگاه غالب در ادبیات اقتصاد کلان وجود دارد که متن نامه به طرز شگفت‌انگیزی به آنها بی‌توجهی می‌کند. بر اساس دیدگاه اول که توسط میلتون فریدمن (Milton Friedman) برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۶ برای اولین بار به ادبیات اقتصادی معرفی شد: تورم همیشه و همه جا یک پدیده پولی است.



بر این اساس افزایش قیمت‌ها در بازار کالا و خدمات تنها و تنها ریشه در مسائل پولی دارد. بنابراین نسبت دادن سایر علل به تورم به لحاظ علمی صحیح نیست. نامه با طرح این ادعا که مساله بیش از آنکه مقدار کمیت نقدینگی و پول باشد تغییر در انتظارات از مجاری بورس است آشکارا تلاش می‌کند رونق یا حباب بورس را دلیل اصلی تورم اقتصاد ایران معرفی کند. 



بر اساس دیدگاه دوم که به توماس سارجنت (Tomas Sargent) برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۱ نسبت داده می‌شود: تورم همیشه و همه جا یک پدیده مالی است. این دیدگاه بر نقش بسیار مهم کسری بودجه دولت بر تورم تاکید دارد. در نظر اول ممکن است این دو دیدگاه کاملا متفاوت به‌نظر برسند.



اما هنگامی که به ساز و کار اجرایی تامین مالی کسری بودجه دولت توجه می‌کنیم متوجه می‌شویم چک کسری بودجه دولت در پاره‌ای موارد توسط بانک مرکزی پاس می‌شود. پس به‌عنوان یک نتیجه شاید بتوان این گونه اظهار کرد که تورم همیشه و همه جا یک پدیده مالی و پولی است. یعنی هنگامی که کسری بودجه دولت از محل استقراض از بانک مرکزی با افزایش نقدینگی تامین می‌شود تورم بوجود می‌آید.



در هر صورت ادعای مطرح شده در نامه درباره نسبت دادن تورم در اقتصاد ایران به رونق یا حباب بورس در ادبیات اقتصاد کلان جایگاهی ندارد و فاقد هرگونه مبنای نظری و حتی تجربی است. کاملا برعکس، رونق بورس می‌تواند باعث کاهش فعالیت‌های سفته بازی و هدایت پس‌انداز جامعه به سمت سرمایه‌ گذاری‌ های مولد ‌شود.



افزایش مستمر سرمایه‌گذاری و تولید نیز موجب کاهش تورم می‌شود. بطور کلی هر چه بازار سرمایه در اقتصاد رونق بیشتری داشته باشد و بتواند وجوه مالی بیشتری را جذب کند، پس‌انداز جامعه به نحو بهتری می‌تواند به تولید اختصاص پیدا کند که موجب افزایش عرضه کل در اقتصاد می‌شود که به منزله کاهش تورم است.



بسیاری از کنشگران بازار، همزمانی ریزش بورس و انتشار نامه مورد اشاره را تصادفی می‌دانند که این موضوع نمی‌تواند صحیح باشد. در شرایطی که سرمایه اجتماعی دولت در پایین‌ترین سطح قرار دارد و بطور مداوم در حال تنزل است، بسیاری از فعالان تازه وارد بازار سرمایه که آشنایی چندانی با تحلیل‌های اقتصادی نداشتند به دلیل اعتماد به تخصص ۲۵ پژوهشگر تحت تاثیر این نامه قرار گرفتند.



گزارش اخیر مرکز پژوهش‌های مجلس هم صراحتاً بیان می‌کند ادعای مطرح شده در نامه ۲۵ پژوهشگر مالی و اقتصادی از نظر علمی اثبات نشده است.