پایگاه خبری راد: یکی از نقاط ضعف وزرای پیشین صنعت، معدن و تجارت انتخاب اشتباه راه و روش مدیریت بر حوزه و استفاده از مدیران میانی ضعیف بود که این مهم می تواند وزارت رحمانی را نیز به چالش بکشاند.
به گزارش
پایگاه خبری راد،
محمد علی رفیعی در یادداشتی نوشت: حوزه صنعت و معدن کشور بهعنوان چرخ اقتصاد کشور در سالهای اخیر در زیر سایه سنگین بخش تجارت تمام جایگاه خود را بهعنوان تولیدکننده و مولد ازدستداده است.
بخش صنعت و معدن کشور عمده بار اشتغال و اقتصاد کشور را به دوش میکشد اما در مقابل بخش تجارت بهجای هموار کردن مراحل تولید و حوزه صادرات، تنها با واردات بیرویه، جلوی توسعه تولید را گرفته است.
فولاد، آلومینیوم، خودرو، قطعهسازی، زغالسنگ، مس، آهن، طلا و صدها حوزه صنعتی و معدنی دیگر تنها بخشی از توان و پتانسیل صنعت و معدن کشور است که به دلیل بیبرنامگی و نبود دکترین صحیح برای اداره این حوزهها، بهجای مزیت به یک بخش خنثی تبدیلشدهاند.
شاید اگر در تمام این سالها سرمایهگذاری مناسبی بر روی صنایع مولد همانند فولاد و صنایع تکمیلی مانند خودرو و قطعهسازی رخ میداد، امروز بخش مهمی از درآمد کشور بهجای اینکه از فروش طلای سیاه به دست آید از تولید کالاهای صنعتی و معدنی فراهم میشد.
از نگاه کارشناسان حضور وزرای بیتجربه و شاید متمایل به بازرگانی و تجارت دلیل اصلی این شکست برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت حوزه صنعت و معدن کشور است.
وقتیکه صنعت خودرویی که قرار بود جزو بهترینهای جهان باشد و اساساً با همین هدف تأسیس شد، تبدیل به یک مونتاژکار صرف و بدون برند معتبر میشود، نشان از همین نبود مدیر اصلح بر مسند وزارت و البته مدیریتهای میانی این حوزه است.
صنعت فولاد کشور یک پتانسیل عظیم در اختیار کشور ما گذاشته است یعنی همان پتانسیلی که کرهایها از آن برای خودروساز شدن و قطب صنعتی شدن، کمال استفاده را کردند اما ما تنها برای خام فروش از آن بهره بردیم.
از این قسم سوء مدیریتها در حوزه صنعت و معدن ما بسیار است و شاید دلیل اینکه در هر دولت و در هر 4 سال بازهم همین اشتباهات تکرار میشود، انتخابهای غلطی است که برای سمتهای کلیدی وزارت صمت میشود.
انتخاب افرادی که بهجای تجربه صنعتی و معدنی تنها تجربه سیاسی و تجاری داشتهاند اولین ضربه و شاید مهمترین ضربه را به بخش صنعت و معدن کشور زده است.
در دولت دوازدهم انتخاب شریعتمداری باسابقه مدیریت بر وزارت بازرگانی هم بیم ایجاد کرد و هم امید. امید به اینکه بخش بازرگانی به کمک صنعت و معدن آمده و صادرات را بهبود و واردات را کنترل کند و بیم از اینکه تجارت بر صنعت و معدن بچربد و همهچیز را نابود کرده و واردات بر صادرات چیره گردد.
متأسفانه همان ترس درست از کار درآمد و تنها بعد از گذشت یک سال از وزارت محمد شریعتمداری بر وزارت صمت، تمامی امیدها به بیم و نگرانی تبدیل شد.
صنایع مختلف متضرر و تا تعطیلی 100 درصدی پیش رفتند و بهجای آن واردات کالاها تا 1000 درصد رشد یافت.
واردات بیرویه محصولاتی که زمانی خودمان در تولید آنها رتبه اول را داشتیم، صنعت و معدن کشور را به تعطیلی کشاند و رئیسجمهور محترم نیز به این مهم توجه نکرد. انتقادهای صحیح را نیز به چوب لای چرخ دولت تشبیه کرد و...!
اما در موضوع قاچاق خودرو و استفادهکنندگان از ارز دولتی بالاخره شخص رئیس دولت خم به ابرو آورد و از شریعتمداری خواست تا بهجای عقل خدادادی از دستورات مافوق خود تبعیت کند که البته بعد از چندی این مهم از سوی وزیر وقت پذیرفته شد.
در روزهایی که روحانی در سفر آمریکا به سر میبرد، خبر استعفا شریعتمداری رسانهای اما تنها پس از چند ساعت تکذیب شد. گویی وقت و زمان برای استعفا دادن درست تخمین زده نشده بود. هفته گذشته اما درستی خبر استعفا از سوی دولتیها تائید و این درخواست وزیر صنعت به همراه استعفا وزیر راه از سوی رئیسجمهور پذیرفته شد.
جانشین محمد شریعتمداری اما، قائممقام وی و البته ماقبل وی یعنی سید رضا رحمانی است که سالها عضو و رئیس کمیسیون صنعت و معدن مجلس هم بوده است. تجربه مدیریت رحمانی در حوزههای صنعتی بد نیست اما انتخابهای بهتر از وی هم میتوانستیم داشته باشیم اما چیزی که مهم است اینکه هر شخصی وزیر صمت میشود قرار است کدام راه را پیش بگیرد؟ راه نعمت زاده در انجام هر چیزی که همه با آن مخالف بودند و یا راه شریعتمداری که همهچیز را تنها باعقل خدادادی خود میسنجید؟ البته شاید رحمانی زرنگی کرده و استثنا راه درست در وزارت صمت را پیش بگیرد یعنی حرکت برای استمرار و توسعه تولید صنعتی و معدنی و کمک کردن به افزایش حجم تولیدات کشور. این همان نقطهضعفی است که وزرای پیشین وزارت صمت داشتهاند و همین نقطهضعف میتواند برای رحمانی که در تمام این سالها از حاشیهها دوری کرده است، نقطه قوتی شود.
یکی از اتفاقات مبارک برای رحمانی، نجات پیدا کردن وی از انتصاب معاونان و مدیران سهم دار و سهم خواهی است که سالهاست بر روی صندلیهای حوزه صنعت و معدن جلوس کرده و گویی ارث پدرشان را در آن صندلی و مقام جستهاند. نه به کسی اجازه جلوس میدهند و نه خودشان از صندلی برمیخیزند.
به کمک قانون منع بهکارگیری بازنشستگان در پستهای مدیریتی، خیال رحمانی از وجود آدمهایی که همیشه چشم به مدیریت در این وزارت خانهدارند و متأسفانه بیشترین ضربه را نیز به حوزه زدهاند راحت میشود اما یک نکته مهم باقی است و آن اینکه بهجای این مدیران بازنشسته و ناکارآمد چه افرادی قرار است بر مسند امور بنشینند؟
مدیران جوان و باانگیزه در کنار مشاورانی باتجربه از دل صنعت و معدن کشور و یا دوستانی سیاسی و بیکار که به دنبال شغلی پر از منفعت هستند و حالا از دوست و رفیق سابق خود در مجلس و یا... التماس دعا دارند!
این همان پاشنه آشیل و خط قرمزی است که میتواند رحمانی را ماندگار و یا منفور سازد. ماندگار ازاینجهت که با تزریق جوانی و تجربه مشکلات این حوزه را جمع کند و منفور از تکرار اشتباهات وزرای قبلی در دوست بازی و رفیق پروری.