به گزارش پایگاه خبری راد به نقل از ایسنا، در این میزگرد هر یک از شرکتکنندگان عوامل تاثیرگذار بر سوء مدیریت در حوزه خودرو را تشریح و تاکید کردند که مقایسه صنعت خودروسازی ایران با دیگر کشورها منطقی نیست و باید این صنعت را با توجه به بافت ایران بررسی و ارزیابی کرد. موضوعات بیان شده در این میزگرد میتواند نگاه مخاطبان و مردم را نسبت به لایههای مختلف این صنعت جامع و گستردهتر کند. مشروح این میزگرد به شرح زیر است:
سوال: بعد از افزایش قیمت ارز و نوساناتی که اتفاق افتاد به یکباره شاهد جهش قیمتی و آشفتگی در بازار خودرو بودیم. قصد داریم در این میزگرد این موضوع را بررسی کنیم که اقتصاد کشور به خصوص اقتصاد خودرو از چه آسیبهایی رنج میبرند مخصوصا در بعد مدیریتی. ناکارآمدی مدیریتی که باعث شد این نوسانات نرخ ارزی به صورت سلسله و زنجیرهوار این مشکلات را به وجود بیاورد و در چند مرحله افزایش قیمت داشته باشیم و داستانهای زنجیرهواری که بعد از آن به وجود آمد و مشکلات قطعهسازان و بدهیهای کلانی که از خودروسازان مطالبه دارند و مشکلاتی که در حوزه تامین مواد اولیه برای واردات به وجود آمد.
وقتی مینویسید برای ۲۰ هزار دستگاه خودرویی که میخواهند عرضه کنند شش میلیون نفر وارد سیستم میشوند مردم انتظارات تورمی نسبت به آینده دارند. نگران از دست دادن سرمایههای خود هستند. میخواهند سرمایه را تبدیل به کالا کنند.به دنبال ریشهیابی این ناکارآمدی هستیم با توجه به اینکه دسترسی راحت به پول و مشتری در ایران نسبت به سایر کشورها برای خودروسازان وجود دارد. خودروسازی ایران آن جایگاهی که باید داشته باشد را ندارد و معضلاتی که برای مصرفکننده ایجاد میشود. اگر در بازار خودروی ایران ثبتنامی صورت بگیرد هزاران میلیارد تومان به راحتی به حساب خودروسازان واریز میشود و از طرفی عطش بازار همیشه هست.
میرخانی رشتی: مدیریت ناکارآمد خودروساز محور اصلی تمام صحبتهای شماست. جواب سوال را خودتان دادهاید. شما باید این ادعای خودتان را ثابت کنید. شیوه احمدینژادی را بگذارید کنار. اگر چیزی را نمیدانید آنرا بپرسید. میخواهید بررسی کنید؟ خودتان علت را گفتهاید پس دیگر چرا از من میپرسید. شما از اول نتیجهگیری و جهتگیری کردهاید. مثل این است که جوهر را میپاشید به لباس بعد به دنبال علت هستید.
نمیتوانیم خودمان را گول بزنیم. خودروساز سالی یک مرتبه از سوی شورای رقابت با افزایش قیمت مواجه میشود که از نظر ما عادلانه نیست و باعث شده ۲۰ هزار میلیارد تومان ضرر و زیان به خودروساز تحمیل شود. سالی یک مرتبه به آن افزایش قیمت میدهند. حال اینکه در بازار به دلایل دیگر قیمتی به وجود میآید ربطی به خودروساز ندارد. شما بحران اقتصادی ارزی که در عرض یک سال گذشته فراگیر شده و التهاب فراوانی در بازار به وجود آورده را گردن خودروساز نباید بیندازید. هر کسی مسئولیت خودش را دارد و باید جواب بدهد. الان شما هجوم نقدینگی را به همه جا دارید. هجوم به بازار مسکن دو، سه برابر شده است.
شما وقتی در مطالب خود مینویسید که برای ۲۰ هزار دستگاه خودرویی که میخواهند عرضه کنند شش میلیون نفر وارد سیستم میشوند یعنی چه؟ یعنی اینکه مردم نگران هستند. انتظارات تورمی نسبت به آینده دارند. نگران از دست دادن سرمایههای خود هستند. میخواهند سرمایه را تبدیل به کالا کنند؛ بنابراین اگر دستشان رسید اگر پولدار بودند مثل آقای مطلبزاده خانه میخرند. اگر هم در آن حد پول نداشتند در حد ۴۰ تا ۵۰ میلیون ماشین میخرند. بنابراین عکسالعمل مردم کاملا طبیعی است و غیر طبیعی نیست. میخواهند سرمایه خود را در آینده حفظ بکنند.
مسئولان ما اهلیت تخصصی کارشان را ندارند؛ بیسواد و بیتجربه هستند. اجازه بدهید چند نفر از خارج بیایند بررسی کنند راهنمایی کنند. ما مدیران، من خودم را میگویم. از اول در مقامهایی که گرفتهایم و نشستهایم تجربه کار و سواد به اندازه کافی نداریم.هر کسی در هر جایی به خودرو گیر میدهد؛ از پلیس گرفته تا غیره. هر چیز را در جای خودش بکار ببریم. بنابراین این التهابات ارزی هم ریشه سیاسی دارد که هیچ شکی در آن نیست. یک آقایی (در کاخ سفید آمریکا) پیدا شده گفته (برجام را) پاره میکنم. چکمههای رضاخانی پوشیده و شمشیر در دستش گرفته است. حالا من آدم ضعیف میترسم، چون میخواهم سرمایهام را حفظ کنم هجوم میآورم به بازارها. بنابراین اینها را نباید با هم قاطی کنیم. در تفسیر و صحبتهایی که میکنیم هر چیزی را در جای خود بکار ببریم. در این که مدیریت اشکالی دارد هیچ شکی ندارم؛ کمااینکه در تمام مدیریت مملکت اشکال وجود دارد.
سوال: ممکن است اشاره بفرمایید؟
میرخانی رشتی: حتما. چه در مجلس، چه در قوه قضاییه و چه در قوه مجریه در همه کشور دچار ناکارآمدی هستیم. علتش هم این است که توانمندی و اهلیت همانطور که آقای بحرینیان (از قطعهسازان) در مقالهاش به آن اشاره کرد و در نامهای به حضرت آقا هم گفت وجود ندارد. مسئولان ما اهلیت تخصصی کارشان را ندارند؛ عذر میخواهم. شاید ایشان رویشان نشده بگویند اما من میگویم بیسواد و بیتجربه هستند. آقای بهزاد نبوی نقل میکردند زمانی که حضرت آقا رئیسجمهور بودند با مرحوم هاشمی رفسنجانی، بنده و نوربخش و وزیر اقتصاد جلسهای داشتند. آقا پرسیدند آقای نمازی چه برنامهای برای مملکت و اقتصاد دارید. وی رنگش سفید شد و عرق ریخت. من گفتم آقای مصدق زمانی که با مشکل ارزی مواجه شد فرستاد به دنبال وزیر اقتصاد بازنشسته آلمان. دو ماه نشستند کار کردند اقتصاد بدون نفت را بیرون دادند. هرچند به اسم مصدق تمام شد، اما حاصل تجربیات وزیر اقتصاد آلمان بود.
من ۲۰ سال در شرکت آیبیام بودم. ۳۰ سال هم واحد ضدانحصار آمریکا دنبالش بود، اما یک بار هم برای آن قیمت تعیین نکرد؛ با اینکه همیشه در دادگاه بودند، ولی قیمت تعیین نکرد. حالا شما در صنعتی که تیراژ تولید ملی دارد میگویید انحصاری است و برایش قیمت تعیین میکنید؟اجازه بدهید چند نفر از خارج بیایند بررسی کنند راهنمایی کنند. ما مدیران، من خودم را میگویم. از اول در مقامهایی که گرفتهایم و نشستهایم تجربه کار و سواد به اندازه کافی نداریم. دلیلش این است که ارتباطمان با دنیا ۴۰ سال است قطع است. من ۲۰ سال در شرکت آیبیام بودم. بزرگترین شرکت کامپیوتر دنیا بود؛ تا چند سال پیش و تا قبل از اینکه اپل و غیره بیایند. انحصاری بود و ۳۰ سال هم واحد ضدانحصار آمریکا دنبالش بود، اما یک بار هم برای آن قیمت تعیین نکرد؛ با اینکه همیشه در دادگاه بودند، ولی قیمت تعیین نکرد. حالا شما در صنعتی که تیراژ تولید ملی دارد میگویید انحصاری است و برایش قیمت تعیین میکنید؟
آقای شیوا انحصاری یعنی اینکه من جلوی ورود و خروج رقیبم را بگیرم. آیا گرفتم تا حالا؟ این تعداد خودروساز، یعنی ۳۸ خودروسازی در ایران وجود دارد؛ در کجای دنیا این تعداد وجود دارد؟ میگویند خودروساز قیمت را بالا و پایین میبرد. البته ما در خودروسازی مثل همه جای دیگر مدیریتمان اشکال دارد و این اشکالهایی که وجود دارد را در یک جزوهای تهیه کردم و تمامی آنها را در صنعت خودرو از سیر تا پیاز نوشتم. به هر حال یک سری چیزها عوامل داخلی و خارجی دارد. همیشه مثال میزنم خودروسازی در آلمان یک استخر آب شنا است؛ مثل استخر امجدیه. قشنگ شنا میکنی تا نیم متری میروی جلو. اینجا (ایران) استخر زلال نداری؛ آب گوجهفرنگی داری. هر چقدر دست و پا میزنی دور خودت میچرخی و اصلا جلو نمیروی. چرا؟ چون عامل بازدارنده بسیار زیاد است. یعنی عوامل محیطی از بانکی بگیر تا مقننه و قضاییه. عوامل بسیار متعددی وجود دارد که نمیگذارد. فقط خودرو هم نیست. همه چیز است.
شما ۶۰۰۰ سال است که کشاورزی میکنید و کشاورزی که دیگر کاری ندارد. آقای ملکی که حوزه انتخابیهشان تماما کشاورزی و باغداری است. چرا بازده کشاورزی ما دو تن در هکتار است، اما بازده یوگسلاوی شش تن در هکتار؟ برای اینکه ما تکنولوژی بلد نیستیم. من زمانیکه مدیرعامل کشت و صنعت مغان بودم رفتم یوگسلاوی. دست میزدی به خاک در مزرعه مثل دانههای برنج میریخت زمین، اما در مزارع خودمان تنها کلوخ و سنگ بود. بلد نیستیم دیگر. یا در صنایع دیگر. فولاد را از زمان شاه داریم حالا بگذرد که جای غلطی آن را احداث کردند.
انحصاری یعنی اینکه من جلوی ورود و خروج رقیبم را بگیرم. آیا گرفتم تا حالا؟ این تعداد خودروساز، یعنی ۳۸ خودروسازی در ایران وجود دارد؛ در کجای دنیا این تعداد وجود دارد؟ میگویند خودروساز قیمت را بالا و پایین میبرد.در تمام صنایع عقب ماندهایم. من ادعا میکنم و این را بنویسید که میرخانی گفت صنعت خودرو پیشتاز صنایع ایران است. تنها صنعتی است که استاندارهای اتحادیه اروپا را رعایت میکند. هیچ صنعت دیگری در ایران اینطور نیست و ما پیشتازیم، اما یک چشم هستیم در شهر کورها. یعنی همه بد هستند ولی ما یک ذره بهتریم. این به این معنی نیست که ما خیلی خوبیم؛ بلکه هزار عیب و نقص داریم اما وقتی مقایسه میکنیم با خودمان است نه با کره جنوبی.
کره جنوبی در همه ابعاد جلوتر است فقط در خودرو نیست. در کشتیسازی، در فولاد و غیره. مرکز پژوهشهای وزارت صنعت، معدن و تجارت در کمیسیون صنایع و معادن یک گزارشی را ارائه کرد که باید خون گریه کرد. پتروشیمی کره جنوبی را مقایسه کرده با ما. کره جنوبی هر تنی از محصولات پتروشیمی را تا ۶۵۰۰ دلار میفروشد ما تنی ۳۴۰ دلار. عربستان بیشتر از ما میفروشد. کره جنوبی یعنی رفته در لایههای پایینی که ارزش افزوده بالاتری دارد. مال ایران در ردههای یک و دو است؛ برای همین هم ارزش افزوده پایینتری دارد. برای آلمان ۱۵ هزار دلار است. مغز آدم سوت میکشد. اینکه میگویند در و تخته را خدا باهم جور کرده همین است. ما خیلی خوبیم نسبت به سایر صنایع ولی هزار و یک عیب و ایراد داریم.
مطلبزاده: ما عادت داریم که اول تهمت بزنیم. به قول آقای میرخانی جوهر را میپاشیم بعد میگوییم چه شد. الان میگوییم خودروساز قاتل است بعد یکی بیاید ثابت کند و بگوید نه نیست. این رویه ناصحیح است. وقتی سیاستهای کلان را در نظر میگیریم خودروسازی مدیریت ناکارآمد دارد مثل بقیه کشور. اما این از کجا نشات میگیرد؟. خودروسازی دولتی است و راهبردهای دولتی را دنبال میکند، سیاستهای ناصحیح دولتها. خودروسازی ۱۰ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری کرده در کشورهای خارجی. سرمایههایی که با در نظر گرفتن موضوعات سیاسی انجام شده و سیاسی کرده این صنعت را. اینها بیبازگشت هستند.
ما در خودروسازی مثل همه جای دیگر مدیریتمان اشکال دارد؛ به هر حال یک سری چیزها عوامل داخلی و خارجی دارد. چون عامل بازدارنده بسیار زیاد است. یعنی عوامل محیطی از بانکی بگیر تا مقننه و قضاییه. عوامل بسیار متعددی وجود دارد که نمیگذارد. فقط خودرو هم نیست. همه چیز است.مجلس فشار میآورد به وزیر و مدیر که باید بروید در مازندران، در کرمانشاه و غیره کارخانه بزنید. در مازندارن آقای میرخانی نمیدانم تشریف بردهاید یا خیر، در قله کوه کارخانه زدهاند. به محیط زیست و درختان آسیب زدهاند. ۱۷ کیلومتر با برق فاصله دارند مجبور شدهاند برق را هم بکشند و آنجا کارخانه بزنند. اتاق رنگ شده، قطعات و موتور از اینجا به آنجا منتقل و مونتاژ میشود و با تریلی دوباره به اینجا میآید. برای ایجاد یک کارخانه علم مکانیابی باید وجود داشته باشد. همین را هم از خودروساز گرفتهاند که نتواند کاری بکند.
میرخانی رشتی: ببخشید وسط حرفهای شما. این سرمایه را هم باید برود از بانک بگیرد و ۲۵ درصد نزول بدهد.
مطلبزاده: بله این سرمایهها بخشی از سود خودروسازی در سالهای گذشته بود و مقداری از بانکها اخذ شده. حالا نتوانسته پول بانکها را بدهد و زیان میدهد و بانکها هم جریمهاش میکنند. از صنعت خودرو کمی فاصله بگیریم. به صنعت قطعهسازی هم ضربه زدهاند. خودروساز نمیتواند پول قطعهساز را بدهد. الان همه ورود پیدا کردهاند به حیطه خودروسازی از وزارت صنعت که همیشه بوده تا سازمان گسترش که مالک است تا شورای رقابت که تعیینکننده قیمت است تا مجلس و کمیسیون صنایع و اقتصادی و غیره تا فراکسیون صنعت خودرو و آخری آن هم دادستانی و قوه قضاییه. دیگر که ورود پیدا نکرده؟ فقط همه میآیند میگویند مرگ بر خودرو و خودروسازی فلان و بهمان.
در تمام صنایع عقب ماندهایم. صنعت خودرو پیشتاز صنایع ایران است. تنها صنعتی است که استاندارهای اتحادیه اروپا را رعایت میکند. هیچ صنعت دیگری در ایران اینطور نیست و ما پیشتازیم، اما یک چشم هستیم در شهر کورها. یعنی همه بد هستند ولی ما یک ذره بهتریم.پارسال یک خودروی پراید تصادفی کرده بود؛ روزنامهها نوشتند، ۱۷ نفر در دشتهای قزوین زخمی شدند. این خودرو قاچاق انسان میکرد. این پراید صندلی نداشت و ۱۷ نفر را در آن جا داده بودند. آیا پراید مقصر باید باشد؟. چه ربطی به خودرو دارد؟ مثال کره جنوبی را زدید. کره جنوبی ۶۰ سال پیش آمد یک برنامه توسعه نوشت و پنج محور را مشخص کرد که میخواهم به آن برسم و آنرا توسعه دهم. الان در کدام صنعت موفق نیست؟ در فولاد، در کشتیسازی، در آیتی، در خودروسازی و در ورزش.
چرا این کار را توانست انجام دهد؟ در همه زمینهها به صورت موازی بالا رفت. من نمیتوانم ورزش کنم و فقط یک عضوم را قوی کنم. تمام اعضا باید قوی باشد. بنابراین بنده تصورم این است که ما باید یک کمیته بحران با حضور نمایندگان تامالاختیار از سه قوه داشته باشیم وگرنه همین است که هست. یک چشمانداز ۱۴۰۴ داریم که خودرو نیز جزو آن است و باید سالانه سه میلیون دستگاه خودرو تولید کنیم. خیلی نمانده به پایان این برنامه، چرا هیچ کسی این برنامه را پایش نمیکند؟ در این ۱۴ سال چه اتفاقی افتاده و چه امکاناتی باید در این صنعت تزریق میشد؟ یک برنامه ۲۰ ساله، بعد از پنج سال باید ۲۵ درصد پیشرفت داشته باشد دیگر. هر کسی آمده ضربه زده. یکی گفت فرغون، یکی گفت ارابه مرگ. یکی گفت تابوت. عراق خودروهای ما را پس فرستاد و گفت وقتی مسؤولان شما میگویند این خودرو ارابه مرگ است چرا میخواهید به ما بدهید؟ مدیر صادرات سایپا میگفت عراق پس فرستاده است.
کره جنوبی هر تنی از محصولات پتروشیمی را تا ۶۵۰۰ دلار میفروشد ما تنی ۳۴۰ دلار. عربستان بیشتر از ما میفروشد. کره جنوبی یعنی رفته در لایههای پایینی که ارزش افزوده بالاتری دارد. مال ایران در ردههای یک و دو است؛ برای همین هم ارزش افزوده پایینتری دارد. برای آلمان ۱۵ هزار دلار است.هر کسی میخواهد برای انتخابات رای بیاورد اول در مورد خودرو میگوید. متاسفانه وزرایی که به آنها ارتباطی ندارد و شاید اطلاعات کافی ندارند به خودرو میتازند؛ به جای اینکه به بیمارستانهای خودشان رسیدگی کنند. چرا فقط شعار و این حمله و هجمه به خودروسازی و صنعت خودرو شده؟ برای همه شعار و پیشرفت شده کسب رای. فکر میکنم وظیفه رسانههاست که جلوی این هجمه را بگیرند. صداوسیما کارش شده است تاختن به منافع ملی. چرا داریم دور خودمان میچرخیم.
بعد از اینکه رئیسجمهور آمریکا انتخاب شد در کاخ سفید برای حمله به منافع ملی کشورمان اتاق فکر تشکیل شد. آیا ما هم برای مقابله اتاق فکر داریم؟ چه کسی بر آن ریاست میکند؟ کمیته کاری آن کو؟ ما هم باید اینها را درست کنیم. همانطور که مهندس میرخانی فرمودند در تمام کشور ناکارآمدی را مشاهده میکنیم. در صنعت نساجی، در چرم، در کفش. چرا برند کفش ملی که ۶۰ تا ۷۰ درصد صادرات را داشت منحل شد و تکه تکهاش کردیم. با صنعت خودرو هم میخواهیم همین کار را بکنیم؟ این بیکاری را در جامعه میخواهید چکار کنید؟ ۷۰۰ هزار نفر شاغل مستقیم در صنعت خودرو وجود دارد و نتیجه ضربه به این صنعت میشود بیکاری، بزه، طلاق، اعتیاد، دزدی و غیره. میخواهید چه اتفاقی بیفتد؟
خودروسازی دولتی است و راهبردهای دولتی را دنبال میکند، سیاستهای ناصحیح دولتها. خودروسازی ۱۰ هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری کرده در کشورهای خارجی. سرمایههایی که با در نظر گرفتن موضوعات سیاسی انجام شده و سیاسی کرده این صنعت را. اینها بیبازگشت هستند.به جامعه نمیگوییم شغل چه ارزشی دارد. در فرانسه در شهری بودم قرار بود پژو یکی از شرکتهایش را تعطیل کند. هر جا میرفتی از دکه روزنامهفروشی تا رستوران همه زانوی غم بغل گرفته بودند که اگر اینجا تعطیل شود با بیکاری ناشی از آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شما در خبرگزاری خود بزنید سایپا و ایران خودرو از فردا تعطیل، همه شاد میشوند. در آن صورت چند دستگاه خودرو میتوانیم وارد کنیم؟ میانگین ۱۰ هزار دلار، دو میلیون دستگاه خودرو نیاز داریم میشود ۲۰ میلیارد دلار. از کجا میخواهیم بیاوریم؟ من فکر میکنم رسانهها این وظیفه را دارند نه اینکه برای فروش روزنامه و غیره فقط بخواهند هجمه ایجاد کنند.
ملکی: از محضر آقایان میرخانی و مطلبزاده استفاده بردیم و این مطالب برای ما هم مفید فایده بود. چند موضوع را مطرح فرمودید. به هم خوردن بازار خودرو، سوءمدیریت در خودروسازی، قطعهسازی و مطالباتشان از خودروسازی و اینکه خودروسازی هنوز به جایگاه خودش دست نیافته است. آقای میرخانی در ابتدا با حالتی برخورد کردند که یعنی جهت ندهید. من یک چیزی را بگویم، اروپا از ۲۰۰ سال پیش صنعتی شده است. بعضی وقتها خودمان را با اروپا مقایسه میکنیم. ما سال ۱۳۵۴ شروع کردیم به صنعتی شدن. سه سال بعد انقلاب شد و بعد هم جنگ و اوضاع و احوالاتی که در آن دوران بود. بعد از جنگ دوران سازندگی را شروع کردیم و من میدانم آقای میرخانی چه زحماتی را در این راه کشیدند و با مهندسی معکوس توانستند دوباره پیکان را جمع کنند. به دلیل اینکه خارجیها که رفتند بالاخره دانش فنی دستشان بود و خب مهندسان جوان و مدیران جوان ما اطلاعات چندانی در این حوزه نداشتند.
مجلس فشار میآورد به وزیر و مدیر که باید بروید در مازندران، در کرمانشاه و غیره کارخانه بزنید. در مازندارن در قله کوه کارخانه زدهاند. به محیط زیست و درختان آسیب زدهاند. ۱۷ کیلومتر با برق فاصله دارند مجبور شدهاند برق را هم بکشند و آنجا کارخانه بزنند. اتاق رنگ شده، قطعات و موتور از اینجا به آنجا منتقل و مونتاژ میشود و با تریلی دوباره به اینجا میآید. برای ایجاد یک کارخانه علم مکانیابی باید وجود داشته باشد. همین را هم از خودروساز گرفتهاند که نتواند کاری بکند.خودرو یک صنعت وابسته بود. سپس دوران سازندگی آغاز شد، بالاخره اوضاع صنعت را مقداری جمع و جور کردند. فکر میکنم در زمان آقای خاتمی خودروسازی تا حدودی برای تنوع شروع کرد و به اصطلاح تغییر تکنولوژی و پیکان را جمع و جور کردند. در کنارش نباید گذشته را هم فراموش کرد. باید ببینم کجا بودیم و به کجا رسیدهایم. شما حساب کنید حتی قادر نبودیم پیکان را مونتاژ کنیم. مطلع هستم با مهندسی معکوس تک تک قطعات را سفارش دادند و ساختند. اینها اوایل خیلی مشکل بود. حتی شما اگر یک خودروی پیکان یا رنو برنده میشدید یک چیزی را هم رویش میگذاشتند که شما این را ببرید چون در انبار بود.
خودروسازی را عملا بعد از جنگ شروع کردیم. بعد از جنگ هم خیلی وضع خوبی نداشتیم. شروع کردیم و رسیدیم به مرحلهای که سمند را تولید کردیم، در سایپا هم با تغییراتی به تیبا رسیدند. تا جایی که اطلاع دارم سال ۹۰-۸۹ ما بالاترین رقم تولید با بهترین شرایط را داشتیم. رتبه ۱۲ جهان را از نظر تیراژ بدست آوردیم، اما چرا دوباره سقوط کردیم؟ آیا سوء مدیریت بود؟ بله هست، ولی میخواهم بگویم با همین مدیریت ما به آن رتبه رسیدیم ولی یک دفعه رسیدیم به کجا؟ به ۱۸ جهانی یا شایدم ۲۰. برجام اثر گذاشت و داشتیم خودمان را پیدا میکردیم. الان چهاردهم یا پانزدهم هستیم.
ببینید وقتی مسابقه میدهیم باید تمام شرایط یکی باشد؛ اگر نباشد انتظار اینکه آنی که در شرایط بدتری قرار دارد در مسابقه برنده شود، انتظار عبثی است؛ چرا که باید جاده برای همه یکسان باشد. امکانات و خدماتی که ارائه میدهیم باید یکسان باشد. نمیشود یکی را که در جاده سنگلاخی راه میرود و دیگری را که در جاده هموار راه میرود و همه چیز برایش مهیا است با هم مقایسه کنیم. حالا این سنگلاخها چه چیزهایی است؟
در اروپا یا همین کشورهای آسیایی بهره بانکی بین ۱.۵ تا ۲ درصد است. در سوییس وقتی بانک پول شما را نگهداری میکند یک درصد بابت نگهداری کارمزد میگیرد. ما چکار میکنیم؟ ما موسسات مالی و اعتباری راه انداختهایم. خصولتی و غیرخصولتی، انتظامی و نظامی که به راحتی تا ۳۶ درصد بهره میگیرند. این خودروساز و قطعهساز هم در همین جامعه زندگی میکنند و هر کجا که کم میآورند به سراغ بانکها میروند. وقتی سقف اعتباری آنها پر شود باز هم کم میآورند. حالا چرا این اتفاقات میافتد؟ شما همین یک قلم نوسانات نرخ ارز و آثار و زیانش را تحلیل کنید.
به صنعت قطعهسازی هم ضربه زدهاند. خودروساز نمیتواند پول قطعهساز را بدهد. الان همه ورود پیدا کردهاند به حیطه خودروسازی از وزارت صنعت که همیشه بوده تا سازمان گسترش که مالک است تا شورای رقابت که تعیینکننده قیمت است تا مجلس و کمیسیون صنایع و اقتصادی و غیره تا فراکسیون صنعت خودرو و آخری آن هم دادستانی و قوه قضاییه.من هیچ چیز نمیگویم. امارات ۵۰ سال با آمریکا قرارداد دارد که نوسات نرخ ارز بر عهده آمریکا باشد؛ یعنی هر چه بین درهم و دلار نوسان باشد دولت میدهد. چرا؟ چون سرمایهگذار با اطمینان بیاید و در آنجا سرمایهگذاری کند. چند روز پیش تصویری دیدم با نوشتهای از مقامات امارات. ساختمان مجللی از امارات را انداخته بود و از طرفی تصویری از ایران را نشان میداد. نوشته بود که با حسن مدیریت میشود طی ۲۰ سال یک بیابان را به بهترین شهر دنیا تبدیل کرد و با سوءمدیریت هم میشود طی ۴۰ سال یک کشور آباد، پر آب و زیبا را به بیابان تبدیل کرد و اینها را با هم مقایسه کرده بود. خُب با این شرایط من بهترین مدیر هم باشم وقتی ابزار مسابقه به طور مساوی در اختیارم نباشد چگونه میتوانم کسب مدال کنم؟ و اصلا آیا این انتظار درستی است؟ ما باید همه چیزمان به هم بخورد. با رفتارهای پوپولیستی اداره کشور بهتر از این نمیشود.
در یک سال گذشته بیشترین مناظره تلویزیونی را در حوزه خودرو داشتم و سعی کردم منصفانه برخورد کنم. دو مناظره هم در مجلس داشتم با همکارانم. یکی پزشک عمومی بود و دیگری دندانپزشک. مقابل من کسانی قرار داشتند که تجربه صنعتی نداشتند و مثل من ۳۰ سال در صنعت نبودند. همکار پزشکم منصف بود و وقتی دید من مسلط هستم و اطلاعاتم دقیق است گفت «من اشتباه کردم» اما همکار دندانپزشکم مطالبی را بیان میکرد که اصلا منصفانه نبود. میگفت چرا سمند که قیمتش پنج میلیون است شما ۳۵ میلیون میفروشید؟ من در آنجا برآشفته شدم و گفتم چه کسی این حرف را میزند. گفت کارشناسان، گفتم این کارشناسان خیانت میکنند.
محال است در بهترین شرایط بتوانید سمند را زیر ۲۵ میلیون تومان بسازید. همین مسئله را علیه بنده استفاده کردند. این رفتار پوپولیستی است. علمی نیست و همینها هم بالاخره شرایطی را به وجود آورند که تحقیق و تفحص از خودروسازی صورت بگیرد. من میگویم این، به نتیجه نمیرسد زیرا آخر میبینند همین چیزها وجود دارد. هر جا بروی همین است. خواهشی که از ایسنا دارم این است که جوری خبرنگارانش را هدایت کند که دلشان برای کشور بسوزد. اینها جوان هستند، انرژی دارند، حیف است ندانسته حرفی را بزنند که ضد مملکت تمام شود.
پارسال یک خودروی پراید تصادفی کرده بود؛ روزنامهها نوشتند، ۱۷ نفر در دشتهای قزوین زخمی شدند. این خودرو قاچاق انسان میکرد. این پراید صندلی نداشت و ۱۷ نفر را در آن جا داده بودند. آیا پراید مقصر باید باشد؟ چه ربطی به خودرو دارد.آقای میرخانی ناراحت شدند که شما چرا میگویید سوءمدیریت. قضاوت را باید کسانی بکنند که خودشان اطلاعات دارند. قاضی که بدون اطلاعات حکم صادر کند قطعا خطا خواهد بود البته شما حق دارید به چالش بکشانید، اینها را مطرح کنید و از ما دعوت کنید ولی واقعیت این است که ما خودمان را حتی با کره جنوبی نباید مقایسه کنیم. بله نیروی انسانی کُره قبل از انقلاب میآمد در شرکت نفت ایران به عنوان راننده کار میکردند، هیچی هم نداشتند. دو ماه قبل از عید ۱۳۹۷ با گروهی از دوستان در کره جنوبی بودم. شخصی که هیوندایی را راه انداخته بود در کنارش کشتیسازی را هم راه انداخت، بزرگترین کارخانه فولاد هم آنجاست. یک کیلو هم مواد معدنی ندارند، از استرالیا وارد میکنند ولی محصول آخری که تولید میکند تماما هایتک است و کسی رقیب آن نمیتواند باشد. آیا ما میتوانیم کره جنوبی بشویم؟
هر کسی میخواهد برای انتخابات رای بیاورد اول در مورد خودرو میگوید. متاسفانه وزرایی که به آنها ارتباطی ندارد و شاید اطلاعات کافی ندارند به خودرو میتازند.من میگویم نمیتوانیم، نه از نظر اینکه ما این استعداد را نداریم، نخیر، از آنها هم بالاتر هستیم منتهی اینکه جاده هموار نیست. بحث اینجاست در کره جنوبی ۶۰ هزار تفنگدار آمریکایی مستقر هستند. من رفتم کره از سامسونگ بازدید کردم؛ گفتم شما چرا در ایران شعبه نمیزنید گفتند خزانهداری آمریکا به ما اجازه نمیدهد. یعنی باید اجازه بگیرند. رفتن ما به آنجا مصادف بود با آمدن ترامپ به کره جنوبی و این مسؤول با صراحت این مطلب را گفت. با رئیس کمیسیون صنایع کره جنوبی هم جلسه داشتیم. همین بحثها را مطرح کرده بودند. ببینید یک بحثهایی وجود دارد. هیوندایی در کانادا و آمریکا کارخانه دارد. این بحثهایی که محور سوالهای من از آقای شریعتمداری است که سه هفته پیش هم در جلسه مطرح شد و قانع هم نشدم و آمد به صحن علنی، همین بود که چرا شما این ۴۰ خودروسازی را زدید و چرا آنها را تجمیع نمیکنید؟
میرخانی رشتی: مقیاس اقتصادی تولید در ایران اصلا معنی ندارد و این اولین درس اقتصاد است.
ملکی: آن زمان که میخواستند در ساوه خط تولید رنو را راه بیندازند این سوال را مطرح کردم که اگر شریک تجاریتان خوب است رنوپارس که من در قراردادش بودم. رنوپارس عبارتند از رنو به اضافه ایران خودرو و سایپا. رنو به مفاد آن قرارداد عمل نکرد. این هم مدارکش. این شریک تجاری قابل اطمینان نیست. گفتم چرا میخواهید دوباره با این شرکت کارخانه بزنید؟ اینها فقط بازار ایران را میخواهند. این شرکت همان شرکتی است که به ما دانش فنی نداد. در شرکت چرخشگر، بنده رئیس هیات مدیره هستم. رفتم با ترکیه برای گیربکس ال ۹۰ قرارداد بستم ولی چرا اجرایی نشد؟ برای اینکه رنو به دنبال منافع خودش است. قطعه بدهد به ایران، ماشین را بدهد، بازار را داشته باشد. من از آن زمان این سوال را نگه داشتم اخیرا هم مطرح کردم.
در فرانسه در شهری بودم قرار بود پژو یکی از شرکتهایش را تعطیل کند. هر جا میرفتی از دکه روزنامهفروشی تا رستوران همه زانوی غم بغل گرفته بودند که اگر اینجا تعطیل شود با بیکاری ناشی از آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شما در خبرگزاری خود بزنید سایپا و ایران خودرو از فردا تعطیل، همه شاد میشوند.ما باید مثل دنیا حرکت کنیم. یعنی یک برند خوب را انتخاب کنیم و آن را تقویت کنیم و همافزایی کنیم. اما در مورد مدیریت، به شما حق میدهم. آقای میرخانی، وقتی مدیران ما دولتی انتخاب میشوند، آقای بذرپاش میآید میشود مدیرعامل سایپا. ایشان در صنعت خودروسازی چند سال سابقه کار داشت؟ هیچ. بنده در تحقیق و تفحص سال ۱۳۸۴ که مسئول امور قراردادها و قیمت تمام شده خودروسازی در مجلس بودم، نسبتهای مالی که گرفتم از سایپا همهاش عالی و مثبت بود. هم نسبت آنی، هم جاری و هم بقیه ولی ایران خودرو وضعیت بسیار اسفباری داشت زیرا پیکان را از رده خارج کرده بود و سایپا نیز تازه پرایدش گل کرده بود. آمدند با سوءمدیریت، فردی را منصوب کردند که نه دلش برای صنعت خودرو میسوخت و نه بلد بود و بعد هم چوب حراج زد و مدیران بعدی نیز همینطور. هر کسی را گذاشتند همین شرایط را داشت. بله سوءمدیریت را ما تایید میکنیم منتها بیشتر سوءمدیریتها انتصابی است. انتصاب میشوند چون به من وابسته هستند و میتوانند اهداف من را در آنجا به خوبی پیاده کنند نه اینکه آنجا را خوب مدیریت کنند.
ببینید این مسئله باید حل بشود. نمیگویند چه کسی مدیرتر است؛ میگویند چه کسی از من حرف شنوی بیشتری دارد. آقای مطلبزاده اشاره کردند، فشار مجلس. بله قبول دارم درست است. بخشینگری در مجلس پدر مملکت را درآورده است. این را با صراحت در مناظرات گفتهام. شاید جناب میرخانی با این صراحت نگفتند. لوکوموتیو صنعت امروز، هم در دنیا و هم در ایران، صنعت خودروسازی است. چرا آمریکا آمد اول از همه خودرو را تحریم کرد؟ چون میداند اگر مشکلی در صنعت خودرو ایجاد شود، هم جاده قدیم، هم جاده مخصوص و اتوبان به هم میریزد. خوب هم تشخیص داد.
بالای سه درصد رشد اقتصادی دنیا و در ایران هم همینطور، که دولت نیز پز آن را میدهد به خاطر صنعت خودروسازی است. ۲۰ درصد اقتصاد صنعتی ما وابسته به خودروست و این، عدد کمی نیست. خب، باید هم این را بکوبند. حالا آقایان شاید آمارشان از من دقیقتر باشد. من در مجموع برآورد کردم نزدیک به یک میلیون نفر از این صنعت ارتزاق میکنند، غیرمستقیم هم ۵ میلیون نفر. هر کدام هم به طور متوسط به ۵ نفر روزی برسانند بالای ۲۰ تا ۲۵ میلیون نفر از صنعت خودرویی کشور ارتزاق میکنند اما اگر تولید تعطیل شود و دو میلیون دستگاه خودرو وارد کنیم ۲۰ میلیارد دلار نیاز داریم، از کجا میخواهیم بیاوریم؟
در آن صورت چند دستگاه خودرو میتوانیم وارد کنیم؟ میانگین ۱۰ هزار دلار، دو میلیون دستگاه خودرو نیاز داریم میشود ۲۰ میلیارد دلار. از کجا میخواهیم بیاوریم؟از اینکه این جلسه را تشکیل دادید، تشکر میکنم. در اینجا صحبتهای فنی و کارشناسی بیان میشود. من، نه برای منافع خودم این صحبت را میگویم و نه برای خوشآمد دیگران. جایی که ببینم ضعف و ایرادی وجود دارد، میگویم. بله، ایراد هست منتها تا زمانی که ساختار را به درستی تعریف نکنیم علامه دهر هم مثل وزیر آلمانی زمان مصدق هم بیاید، با این شرایط نمیتواند کار کند. مثل جاده سنگلاخی که حتی اگر بهترین راننده را نیز داشته باشید، نمیتوان حرکت کرد. باید مسائل را با هم ارتباط بدهیم و درست ارزیابی کنیم.
یک مورد هم درباره شورای رقابت مطرح کردند. من تنها عضو مجلس هستم که در شورای رقابت حضور دائمی دارم. بقیه دوستان یا نیستند یا کمتر حضور دارند. تمام مسائلی که گفته شد، درست است. آن زمانی که افزایش قیمت ۷ تا ۷.۵ درصد را آقای شیوا اعلام کردند من موضع گرفتم و گفتم قطعهسازان میگویند ۲۵ تا ۳۰ درصد افزایش قیمت در مواد اولیه داریم بنابراین این مقدار افزایش قیمت هزینههای ما را پوشش نمیدهد. جناب مطلبزاده شما چه قطعهای تولید میکنید؟
مطلبزاده: باک بنزین.
ملکی: خب مواد اولیه شما ورق آلومینیومی و غیره است. وقتی در بازار جهانی و در ایران قیمت فولاد افزایش مییابد، تولیدکننده مواد را با حداقل ۱.۵ برابر قیمت قبلی تهیه میکند. حالا حقوق کارگر را بگوییم که ثابت باقی مانده اما بقیه آیتمها که ثابت نیست. کدام آدم عاقلی میآید تولید با ضرر کند آن هم در بخش خصوصی، سعی میکند تولیدی کند که ضررش کمتر باشد؛ به همین دلیل آرام آرام از کیفیتش میزند. از کیفیت هم بزند، فردا باز صدای خودمان در میآید. آن زمان پیشنهاد دادم ۱۷ درصد افزایش قیمتی که اینها مطرح کردند را موافقت کنید، گفتند شما نماینده مردم در م