به گزارش نماد برتر، روزبه معین زاده با اشاره به قوانین اخیر سازمان بورس برای جلوگیری از دستکاری ها که با برخی تبعات منفی همراه شده اعلام کرد: طبق یکی از دستورالعمل ها برای سفارش های با حجم کمتر از ۵۰۰ هزار تومان، صرفا ارسال یک سفارش فروش به میزان کل دارایی بر روی آن نماد مجاز بوده و ورود سفارش کم حجم به غیر از این اکیدا ممنوع و تخلف و در صورت عدم رعایت ، ضمن مسدود شدن کد معاملاتی ، موضوع در کمیته رسیدگی به تخلفات بررسی می شود.
هدف از این رویه جدید ، جلوگیری از اخلال در فرایند قیمت گذاری عنوان شده اما دارای ابهام است. چون اگر مالک۵۰۰ سهم با ارزش کمتر از۵۰۰ هزار تومان ، اقدام به فروش ۴۹۹ سهم کند ، مصداق دستکاری قیمتی می شود . اما آیا واقعا چنین است ؟
این دستورالعمل بدون مشکلات حقوقی و اجرایی بوده و به گونه ای تعبیه نشده که سیستم به فرد اخطار دهد. چون سهوا ممکن است کسی را درگیر بسته شدن کد کند. امری که برای فعالان بازار به عنوان تهدید محسوب شده و حتی چنین دستورالعمل هایی تهدید کننده خروج از بازار خواهد بود.
بعضی از تبعات این دستورالعمل به شرح زیر است:
۱-آسیب به تحلیل گران و حرفه ای ها
این دستورالعمل سهامدار را مجبور به فروش کل دارایی می کند. درحالی که بسیاری از تحلیلگران از هر شرکت بورسی یک نماد را در پرتفوی دارند که دلایل مختلفی دارد. یکی به منظور حضور در مجامع شرکت ها و بررسی اطلاعات در مجامع است که از اهمیت بالایی برای فعالان بازار برخوردار است .
دلیل دیگر وجود تمامی سهام در سبدبان سامانه آنلاین و استفاده از امکانات ترتیب گذاری یا به عبارتی سورت کردن داده ها در تغییر قیمت ها است که بتواند سهام های مختلف را زیر نظر بگیرد . بعضی افراد یک سهم را در پرتفوی نگاه می دارند تا سود شرکت در زمانی که هنوز سجام نهادینه نشده پی گیری کنند. اجبار بورس برای فروش تمامی دارایی در پرتفوی سهام از لحاظ حقوقی هم ایراد دارد .
۲- عدم اخطار سیستمی
مشکلی دیگر ، دستورالعمل به گونه ای تعبیه نشده که سیستم معاملات به معامله گر اخطار دهد و یا مانند دستورالعمل خرید، جلوگیری کند. این رویه مشکلات زیادی ایجاد کرده است .آنچنان که معامله گر باید به تعداد سهام مورد معامله حواس محاسبه ارزش سهم را داشته باشد. به عبارتی علاوه بر ارزش مقدار سهام ، به تعداد کل دارایی هم باید اشراف داشته باشد.
در واقع بسیاری از هیجانات ساعت معاملاتی می تواند تمرکز را کاهش دهد و در معاملات زیادی که فعالان انجام می دهند می تواند عدد را به اشتباه وارد کند و یا ارزش را درست حساب نکرده باشد ، تمرکز روی همه این موارد سخت و آزار دهنده است . بارها دیده شده از طرف معامله گر تعداد سهام یک عدد اضافه و کم زده شده است/ به طور مثال ۲۰۰ سهم را ۲۰۰۰ در سیستم وارد می کند و یا برعکس که به علت خستگی فعالیت در زمان کم، سهوا اشتباه شده و از روی قصد نبوده است.
این موارد با چنین مجازاتی خیلی سنگین است و بستن کد معاملاتی و ... تهدیدی است که در ریزش های فعلی جز ترس و خروج از بازار در یک زمان بسیار نامناسب چنین راهکارهایی، عملی غیرمدیریتی است. همچنین در فروش های پله ای ممکن است پله آخر فروش را کمتر از ۵۰۰ هزار تومان برساند که محاسبه آن مشکل زا و پردردسر است. بعضی سامانه های آنلاین، باقی مانده سهام را نشان نمی دهند و فروشنده های پله ای بسیار دردسرساز شده است. شایسته بود برای اشتباهات سهوی اجازه یکبار فروش کمتر از ۵۰۰ هزار تومان سهام در روز و خلاف از این دستورالعمل داده می شد تا بر اساس سهوی بودن در نظر گرفته می شد.
در این دستورالعمل ، سفته بازانی که با روش های تکنیکالی در یک قیمت وارد سهم می شوند و بعد از نوسان چند درصدی کاملا خارج می شوند هیچ مشکلی پیدا نمی شود. از نگاهی دیگر، بازار صف سالار ، چاره ای برای فعالان واقعی بازار نمی گذارد برای اینکه صف ها اطمینان لازم را به ارمغان نمی آورد و معامله گر از بقای آن مطمئن نیست مجبور به فروش پله ای است که با این مصوبه مشکلات زیادی ایجاد می شود.
۳- عدم اعلام دقیق دارایی در سیستم
آنچه که مورد اعتراض بیشتری در این دستورالعمل است فروش به میزان کل دارایی است. آن هم در شرایطی که سیستم در اعلام دقیق دارایی بارها اشتباه می کند و بر اساس اشتباهی که از طرف کاربر نبوده باید مورد مجازات قرار گیرد . بسیاری از مواقع در سایت آنلاین ، سیستم تعداد درست دارایی ارایه نمی دهد. بعضی مواقع مقدار دارایی سهام از طرف سپرده گذاری به روز نمی شود و دارایی دقیق مشخص نیست و بعضی مواقع با چند بار معامله با سهم در اواسط ساعت معاملات ، مقدار دقیق آخرین مقدار سهام در اختیار نیست . از طرفی نشان می دهد این دستورالعمل به گونه ای نگاشته شده که با حس و کار معامله گر بازار و شرایط سخت کار در زمان کم ، آشنایی نیست .
۴-عدم تعیین مهلت به فعالان
دستورالعمل های اعلامی نباید به گونه ای باشد که کسانی را مشمول شرایط هستند به یکباره مورد تنبیه قرارگیرند . بسیاری از فعالان به دلیل اینکه شرایطی برای سهام کمتر از ۵۰۰ هزار تومانی وجود نداشت در پرتفوی چنین سهم هایی دارند اما ناگهان با قانونی تهدید آمیز روبرو می شوند که تعدادی از سهام در اختیار خود مشمول چنین وضعیتی می شود. با این وجود چه اطمینانی است که از این دستورالعمل ها برای شرایط جدیدی ایجاد نشود و به یک سرمایه گذار آسیب بیشتری وارد نکند .
۵-آموزش سفته بازی
اما از نگاهی دیگر نگاه سفته بازی در این دستورالعمل دیده می شود. آنجا که فروش به مقدار کل دارایی را اعلام می کند که خروج از مالکیت را تشویق می کند در حالی که سازمان نگاه بلند مدت و حفظ مالکیت را بایستی تشویق کند. در دو دهه از حضور در بازار ، فلسفه کاری همواره حفظ مالکیت سهام و سهامداری شرکت ها بوده و با تغییر قیمت ، تغییر تعداد سهام ، استراتژی معاملاتی بوده که بسیار موفق هم هست .
در چنین روشی با رشد قیمت سعی در کاهش تعداد سهام و در کاهش قیمت سعی در افزایش تعداد سهام بوده و سرآخر با رشد شدید قیمت سهم و فروش پیایی سهام ، خط قرمز حفظ یک سهم است. با این استراتژی همواره مالک شرکت بوده ام بدون اینکه مالکیت آنرا از دست دهم . در این دیدگاه یک سرمایه گذار واقعی هستم نه سفته باز و در عین حال در بازار سرمایه موفق هم خواهم بود .
خروج از مالکیت یک نوع احساس گناهی را ایجاد می کند که از دنیای خالص سرمایه گذاری پا به دنیای سفته بازی می گذاری امری که با این قانون و نیروی داور بازار مجبور به خروج خواهی شد. شایسته بود که بسیاری از کدهایی که در عرضه اولیه توانستند برای بار اول سهامدار شوند و با این دستورالعمل قطعا باید از بازار خارج شوند به حفظ سهامداری حتی با یک سهم تشویق می کردند تا با حضور در مجامع با ابعاد زیبای بازار سرمایه آشنایی بیشتری پیدا کنند و حس مالکیتی در بازار تقویت شود.
۶-رفتار ضد آموزشی
عمومی کردن بازار و نهادینه کردن روش سهامداری دو هدف اصلی سازمان است که دو دهه از طرف مسئولین پیگیری می شود اما در چنین دستوراتی بر ضد این دو هدف عمل شده است. چرا که بسیاری از افراد تازه وارد با سرمایه های کم وارد بازار می شوند و باید این افراد را با روش های درست کاهش ریسک آشنا کرد .
روش هایی که هر چه بتوان پرتفوی رنگین تر و از صنایع مختلف خریداری کرد و علاوه بر این راه اصلاح قیمت تمام شده را با خرید پله ای و شناسایی سود با فروش پله ای را آموزش داد و حدود ۳۰ درصد نقدینگی آزاد هم در اختیار داشته باشیم . با این حساب اگر به طور متوسط ۱۲ سهم در پرتفوی و ۶ بار اصلاح قیمت تمام شده را برای این سهام در نظر بگیریم سرمایه ای حدود ۵۰ میلیون تومان برای یک تازه وارد نیاز است .
درحالی که با این دستورالعمل های ۵۰۰ هزار تومانی برای هر تراکنش آنها را مجبور می کنیم سهام کمتری بگیرند آموزش روش های اصلاح قیمت با خرید و فروش پله ای را از دست آنها می گیریم و خروج از مالکیت را با شرط فروش تمام دارایی را به آنها آموزش می دهیم. اما اگر تازه واردان را با سرمایه کم وارد بازار کنیم تا خود را بیازمایند و استعداد را بشناسند و روش های درست را به آنها نشان دهیم ، توانستیم آسیب کمتری به آنها وارد می کنیم و به مستعدان بالقوه این بازار فرصتی داده ایم تا در صورت ممکن سرمایه بیشتری وارد کند.
درحالیکه در این چند ماهه تمامی بلای صعود و سقوط را به پای تازه واردان ریختیم و بار بیشتر هدف این دستورات ، جلوگیری از حضور آنها است راهی که رفتیم ضد فرهنگ بورسی را آموزش دادیم و ضررهای هنگفتی را به عموم وارد کردیم و از طرفی جلوی عمومی شدن و آموزش صحیح را خواهیم گرفت.
اگر این شرط را برمی داشتیم و برای مثال به جای خرید ۵۰۰ هزار تومانی ، شرط ۱۰۰ هزار تومانی را گذاشته بودیم تازه واردان خرید کمتری می کردند و در سقوط بازار ، ضرر کمتری می کردند و می توانستند با سرمایه ای که قبلا وارد نکرده بودند در قیمت های پایین تر ، قیمت تمام شده سهام را کاهش دهند .
لابد انتظار می رفت این تجربه تلخی بود که دیگر به این افراد اجازه ورود به بازار را نمی دهد اما در نظر داشت نابودی هر یک نفر در این بازار ضربه بزرگی است که به اهداف نهادینه کردن این بازار وارد می شود. همین یک نفر می تواند دید منفی از بازار سرمایه و تصویری اشتباه از نقش مخرب بازار سرمایه در اجتماع ایجاد کند که دودش به چشم اقتصاد و فعالان بازار سرمایه وارد می شود . آگاه باشیم با چنین دستورالعمل هایی چه آسیبی به بازار سرمایه وارد می کنیم .
۶-حرکت غیر مدیریتی
رفتاری در بازار سرمایه می تواند به دلایل مختلف و انگیزه های مختلف انجام می شود . هنر مدیریتی در این است که بتواند انگیزه های دستکاری را مورد هدف قرار دهد و کدهای متخلف را جریمه کند اما رفتاری را مورد هدف قرار داده که می تواند دلایل غیر دستکاری در بازار داشته باشد و روشی را پی گیری می کند که نمی تواند ارتباطی با دستکاری قیمت داشته باشد .
به طور مثال سازمان به جای دستور خروج کامل از مالکیت ، اجازه داشتن یک سهم را بدهد و یا حداقل یکبار مجوز زیر ۵۰۰ هزار تومانی به هر تعداد داده شود . این را در نظر داشته باشیم افزایش رفتارهای اجباری در بازار سرمایه ، و حذف رفتارهای انتخابی ، جذابیت بازار را کاهش می دهد .
بحث دیگر در مدیریت های توسعه یافته ، تغییرات آهسته و با احتیاط است که بازخورد آن به سیستم دیده شود و در صورت نتایج مثبت به تغییرات بیشتر تا حداکثر فایده ممکن برسد ولی در ایران تمایل به حداکثر تغییرات در ابتدای فرایند است که زیاندهی آن برآورد دقیقی نشده است . ولی حتی بعد از مشاهده زیانهای دیده شده ، حاضر به اصلاح فرایند نیستیم .
جمع بندی
در مجموعه ای از عواملی که آسیب های آن به بازار سرمایه بررسی شده ، هنوز مشخص نیست چرا تعداد کم سهام در تقاضا های خرید و فروش می تواند تاثیر منفی بگذارد با توجه به اینکه یک تقاضای واقعی می تواند تمامی این رفتار های به اصطلاح ضدبازار را از بین ببرد . با این حال می توان دستورات را محدود کرد نه ممنوع و یا می توان اخطار سیستمی داد نه اشتباه سهوی را از فعال واقعی بازار که به اشتباه برچسب تخلف میزند ( زیر ۵۰۰ هزار تومان در حد یک سفارش و به عبارتی یک تخلف قابل اغماض است نه ممنوع بخاطر اشتباهات سهوی ) .
در سرآخر می توان سیستم را به نوعی نظارت کرد که یک سهم را به دلایل اعلامی، نگه داشت و معاملات فروش تعداد سهم زیر ۵ عدد را با فرصت محدود ، ممنوع کرد . فعالان بازار انتظار دارند سازمان به جای چنین روش هایی ، اجباری شدن پرداخت سود شرکت هایی که سالیان متعددی سود سهامداران را پرداخت نمی کنند ملزم و یا مشکل مجامع همزمان را پی گیری کند و سایر مشکلات با اهمیت که حق سهامداران حقیقی ضایع نشود .