به گزارش نماد برتر، میلاد خوشزبان کارشناس ارشد مالی درباره چند و چوون معاملات الگوریتمی در بازار سرمایه ایران که چندی پیش توسط بورس تهران ، ممنوع شد ، اعلام کرد : مدتی است فعالان بازار به دنبال مقصر ریزش اخیر میگردند و گویی دعواها در این زمینه تمامی ندارد و هر روز یک عامل جدید به عنوان تقصیرکار معرفی میشود.
یکبار تقصیرها بر گردن شخصی حقیقی میافتد و بار دیگر بر گردن شخصی حقوقی. ناظر بازار نیز در این میان سعی در استفاده همهجانبه از چاقوی سوئیسی دارد و یک روز دسترسی معاملات الگوریتمی را قطع میکند و روز دیگر نوسانگیری روزانه را . به این امید که شاید فرجی در روند نزولی فعلی حاصل شود.
همه به دنبال مقصرند و انگار هیچکس به این نکته دقت نمیکند که بازار سهام فقط طی ۶ ماه ابتدایی سال به طور متوسط بیش از ۲۰۰ درصد بازدهی داشته و عدد شاخص کل طی همین مدت حدودا سه برابر شده است. فراز بازارهای مالی همیشگی نیستند و با چاشنی فرود همراهند. بورس هم خارج از این قاعده نیست. هرچند روند بلندمدت همواره صعودی است.
دستور توقف معاملات الگوریتمی از کجا نشات گرفت؟
ماجرا از جایی آغاز شد که یک کانال تلگرامی ، درخواست توقف معاملات الگوریتمی را داد. نکته جالبتر آنکه حتی در این درخواست واژه «الگوریتمی» غلط املایی داشت! نشر این پیام و پیامهای مشابه در کانالها و گروههای مختلف منجر به جوسازی علیه این دسته از معاملات شد تا جایی که فردای همان روز دستور توقف هرگونه معامله الگوریتمی (به جز بازارگردانی) صادر شد.
به نظر میرسد برخی افراد که تلاش میکنند تا در نقش استاد یا ا"ینفلوئنسر" بازار ظاهر شوند، نه تنها شناخت چندانی از معاملات الگوریتمی ندارند، بلکه فعالان حقیقی بازار را هم دچار سوءتفاهم کردهاند. اما آیا ناظر بازار باید سیاستهای خود را با کانالهای تلگرامی تطبیق کند ؟
تاریخچه جالب معاملات الگوریتمی بورس آمریکا
در این رابطه چند نکته حائز اهمیت است: اولا در بورس تهران (بر خلاف بورسهای پیشرفته دنیا) سهم معاملات الگوریتمی بسیار کم است. اگرچه آماری رسمی از حجم معاملات الگوریتمی در دست نیست اما اصلا در اندازهای نیستند که جهتی به کلیت بازار بدهند.
تخمین زده میشود در آمریکا و اوایل دهه ۲۰۰۰ ، الگوریتمها ۱۵ درصد از حجم کل معاملات را تشکیل میدادند و این رقم امروزه به ۸۰ درصد رسیده که عدد بسیار قابل توجهی است.
دوما معاملات پربسامد یا همان HFT (High Frequency Trading) که گونهای از معاملات الگوریتمی در لحظه یا در واقع معاملات آنی (Flash Trading) هستند، جایگاهی در بورس تهران ندارند. سال ۲۰۱۳ مایکل لوییس در کتاب فلش بویز (Flash Boys) درباره این نوع از معاملات نوشت و سر و صدای بسیاری به پا کرد.
وی درباره روزی در سال ۲۰۱۰ نوشته بود که شاخص S&P 500 بورس نیویورک به یکباره و بدون هیچ علت مشخصی، ریزشی حدودا ۵ درصدی را تجربه کرد و کمتر از یک ساعت بعد ، دوباره به جای اولیه بازگشت! این کاهش ناگهانی به سقوط آنی (Crash Flash) معروف شد و هنوز هم یکی از عجیبترین و مرموزترین ریزشهای تاریخ وال استریت محسوب میشود.
انتشار کتاب لوییس منجر به واکنش بورسهای آمریکا و بهبود زیرساخت معاملاتی برخی از آنها مثل شیکاگو و نیویورک در حد چند میلی ثانیه شد! مسئولان پس از انتشار این کتاب متوجه ارزش نانو ثانیهها و میلی ثانیهها شده بودند. اگرچه عدهای نیز به جرم دستکاری بازار مورد بازجویی قرار گرفتند و برخی نیز بازداشت شدند که معروفترین آنها یک معاملهگر روزانه به نام سارائو (Sarao) بود.
فردی ۳۶ ساله که هیچ ارتباطی هم با مراکز و شرکتهای قدرتمند مالی نداشت! همه این اتفاقات در حالی رخ داد که هیچگاه دستوری برای توقف معاملات الگوریتمی یا نوسانگیری روزانه صادر نشد و این نکتهای بسیار آموزنده است.
اشتباه در برداشت از مفهوم معاملات الگوریتمی در ایران
با وجود مشکلات زیرساختی بورس تهران و هسته معاملات، نیازی به تکنولوژی پیشرفتهای مثل معاملات پربسامد نیست. چرا که این نوع از معاملات برای برتری چند میلی ثانیهای نسبت به دیگر دستورات خرید و فروش طراحی شدهاند. اصلا همانطور که پیشتر گفته شد، مگر چند درصد معاملات بورس تهران توسط الگوریتمها انجام میشوند که بخواهیم نگران معاملات پربسامد باشیم؟!
سوما بسیاری از افراد، معاملات الگوریتمی را به اندازه معاملات شرطی تنزل دادهاند و یا اشتباه گرفتهاند. دستورات شرطی (Conditional Order) به سرمایهگذاران کمک میکنند اگر سهم مورد نظر به قیمت معینی رسید، سفارش خرید یا فروش اعمال شود. این محدوده معمولا پس از تحلیل به دست میآید در حالی که بخش پیچیدهای از فرایند معاملات الگوریتمی، اساسا همین تحلیل کردن است. وگرنه یک دستور شرطی خرید یا فروش ساده را که نمیتوان الزاما یک الگوریتم نامید.
اما بسیاری به اشتباه فکر میکنند معامله الگوریتمی در همین حدود خلاصه میشود و یا در تلاشند استفادهای در همین میزان از الگوریتمها کنند. اگرچه سالها پیش به دستور شرطی توقف ضرر یا همان حد ضرر (Stop Loss) اجازه عرض اندام داده نشد. چرا که مسئولان آن زمان معتقد بودند فعال شدن حد ضررها میتواند منجر به عرضه بیشتر و کاهش بیشتر قیمتها و در نتیجه فعال شدن مجدد دیگر حد ضررها باشد و مشابه یک دومینو در یک چرخه کاهشی عمل کند. مانند اتفاقی که در بحران سال ۲۰۰۸ آمریکا افتاد. با این حال گستره معاملات الگوریتمی بسیار متفاوتتر و گستردهتر از معاملات شرطی است.
ارباب حلقهها و فیل سفید بورس تهران : دامنه نوسان
از طرفی داستان درام دامنه نوسان نیز تمامی ندارد. در حالی که بخش عمدهای از مشکلات مستقیما از این مهم نشأت میگیرد همه به دنبال شناسایی مشکل در جای دیگری هستند. ممکن است برخی الگوریتمها با ارسال سفارشهای سرخطی بتوانند جایگاه مناسبی در صف فروش یا صف خرید پیدا کنند اما این مشکل را نمیتوان به گردن الگوریتمها انداخت و از نقش دامنه نوسان و فرهنگ صف نشینی چشمپوشی کرد.
بدون شک دامنه نوسان، ارباب حلقههای بورس تهران است که اکثر معضلات امروز و دیروز بازار بدان مربوط میشود. حلقهای که بالاخره روزی باید نابود شود. قوانین و مقررات و آییننامهها باید به طور جدی و بر اساس شرایط امروز بروزرسانی شوند.
نگهداری دندان لقی به نام دامنه نوسان (به انضمام ابداع عجیبی به نام حجم مبنا!) تا به الان کاری بیهوده و سرشار از درد و هزینه بوده که قطعا در آینده نیز همینطور خواهد بود. اگر قرار است بازار سهام اصلاحی کند یا حتی ریزشی داشته باشد چه بهتر که این اتفاق آزادانه، بدون دخالت و دستکاریهای مصنوعی رخ دهد.
ایجاد صف فروش فقط منجر به ترس بیشتر میشود. ترسی که باعث و بانی تلخی بیشتر و زیان بیشتر و در نتیجه وحشت بیشتر خواهد شد. بهتر است یکبار برای همیشه این دور باطل (که گویی طلسم هم شده) برچیده شود و یا اصلاحی اساسی در آن صورت پذیرد تا به آقای بازار اجازه داده شود کار خود را انجام دهد.
دامنه نوسان تبدیل به "فیل سفیدی" شده که انگار هیچ مدیری جرأت رها کردن آن را ندارد. چون معتقد است پیشینیان هرینههای زیادی برای آن متقبل شدهاند. به اعتقاد نگارنده در صورت عدم وجود دامنه نوسان، نه تنها اصلاح بازار سریع تر شکل میگرفت بلکه حتی منجر به این ریزش شدید و گرفتاری فعلی در چرخه باطل ترس و فروش و تلخی بیپایان نیز نمیشد یا حداقل اگر میشد هم ماجرا زودتر با یک پایان تلخ خاتمه مییافت و بعد شروع مجددی شیرین در راه بود. حال پس از گذشت دو ماه از آغاز روند نزولی ، دیگر همه اطمینان خاطر داریم طعا یک پایان تلخ بهتر از تلخی بیپایان فعلی بود.
نگاهی به آینده از زمان حال به معاملات الگوریتمی با چاقوی سوئیسی ناظر بورس
انگار همیشه به پاک کردن صورت مسئله عادت کردهایم و متاسفانه بورس تهران هم از این قاعده مستثنی نیست. حکم توقف معاملات الگوریتمی، پاک کردن دوباره صورت مسئله و اتفاقی بسیار عجیب و برخلاف توسعه بازار و ابزارهای نوین است. دستورات اخیر نه تنها منجر به کاهش حجم معاملات گشتهاند بلکه حتی به ضرر استارتآپهای نوآور، فینتکهای بورسی و شرکتهای دانشبنیان تمام شدهاند.
احتمالا چندین سال بعد و با حیاتی شدن جایگاه هوش مصنوعی در بورس تهران، آنهایی که برای توقف معاملات الگوریتمی کِل میکشیدند امروز را توجیه و یا حتی چه بسا انکار خواهند کرد. شاید ده سال دیگر و هنگام بازخوانی این یادداشت ، عجیب باشد که روزی روزگاری در بورس تهران صحبت از توقف معاملات الگوریتمی میشد. شاید آن روز تعجبآور باشد که چنین تصمیمی حتی اجرایی نیز شد. آن هم درست در زمانهای که دوران فناوری مالی و جولان فینتکهای بورسی و رباتهای مشاور (Robo Advisors) در بورسهای پیشرفته دنیا است.
احتمالا آن روز با خواهیم گفت: اینها چه تصمیمات خلقالساعهای بودند که گرفته شدند و چرا بسیاری خوشحال بودند؟! قطعا آن روز نیز ناظر بازار معتقد خواهد بود که استفاده مکرر از چاقوی سوئیسی ثمرهای در مسیر رشد و توسعه بازار نداشت.