به گزارش نماد برتر، حسن رضاییپور با انتشار مطلبی با عنوان "تشدید ریزش بورس با سیاستهای غلط یا دیر هنگام" در دنیای اقتصاد اعلام کرد: اگر بخواهیم بازار سرمایه را تحلیل کارشناسی کنیم، میتوان گفت دلیل بخشی از ریزشها یا کاهش ارزش سهام مربوط به طبیعت بازار است.
به عبارت دیگر، بازار سرمایه همیشه بصورت طبیعی شاهد نوساناتی در محدوده مثبت و منفی است. بنابراین بخشی از ریزشها طبیعی است و نمیتوان آن را اتفاق عجیب و غریبی دانست که تا به حال بازار شاهد آن نبوده باشد. هر قدر شیب رشد ارزش سهام در بازار تند و سریع باشد انتظار میرود شیب کاهش هم به همان مقدار سریع و تند صورت گیرد.
اما نکتهای که در این میان وجود دارد این است که از یک جایی به بعد ، ریزشها طبیعی نیست و نمیتوان آن را اصلاح نامید. ریشه این مسئله را نیز باید در برخی تصمیمگیریهای غلط یا دیرهنگام جستوجو کرد.
اثر عکس سیاستهای غلط و دیرهنگام
برخی از تصمیمات روزهای اخیر باید در زمان رشد بازار گرفته میشد. تصمیمهای درستی که باید گرفته میشد یا محدودیتهایی که باید اعمال میکردند اگر در شیب تند بازار افزایشی گرفته میشد شاید امروز مجبور نبودیم تمامی راههای جلوگیری از ریزش را امتحان و آزمون و خطا کنیم.
متاسفانه اکنون ذهنیتی بین سرمایهگذاران بوجود آمده که حتما بازار با مشکلی روبرو شده که سیاستگذاران میخواهند با چنین تصمیمها و مصوباتی بصورت مصنوعی و موقتی جلوی ریزش بازار را بگیرند. بورس محل تمرکز سرمایههای سرگردان است . هرقدر این نگرانی را برای سهامداران بیشتر کنیم که میخواهیم جلوی ریزش بازار را بگیریم، اثر منفی بیشتری میگذارد و اوضاع بازار بدتر از این میشود.
حداقل اکنون میتوانیم اثر منفی این مصوبات و تصمیمهای عجولانه و در برخی موارد کارشناسی نشده را بر عملکرد سهامداران ببینیم. این تصمیمها و مصوبات تاکنون اثر معکوسی بر بازار داشته و نظر سیاستگذار که بازگرداندن آرامش به بازار بوده، تامین نشده است.
نخستین حرکتی که اولویت دارد تا آرامش به بازار بازگردد، بازگرداندن اطمینان به سهامداران است تا در بازار بمانند. دومین مورد که باید بصورت سریع انجام شود، شفافسازی است که متاسفانه در این مورد بسیار نقص داریم.
شاید اگر به همان اندازهای که تصمیمگیری شده به همان اندازه شفافسازی میشد، میتوانستیم سریعتر جلوی روند کاهشی یا فرسایشی بازار را بگیریم. بهعنوان مثال اکنون نمادهایی در بورس داریم که سهم بزرگی در بازار دارند اما بدون هیچ دلیل و منطقی بسته شدهاند.
سرمایهگذاری که وارد بازار سرمایه میشود اولین اصلی که در نظر میگیرد نقدشوندگی است بنابراین وقتی اولین اصل را زیرپا میگذاریم و نقدشوندگی را از آنان میگیریم این نگرانی همیشگی را برای آنان بوجود میآوریم که سهم یا سرمایهگذاری آنها در بازار بلوکه میشود. وقتی این احساس شدیدتر میشود که هیچ دلیلی منطقی هم برای آن وجود نداشته باشد و توضیحی هم برای سهامدار و سرمایهگذار نداشته باشیم.
یا مثلا در شرکتهایی که شفافسازی در کدال ندارند، میبینیم در برخوردها عدالت رعایت نمیشود یعنی با بعضی از سهمها یک نوع برخورد میشود و با برخی دیگر برخورد دیگری میکنند. همه این رفتارها در کنار هم به بیاعتمادی دامن میزند. بنابراین اگر به جای تصمیمگیری و مصوبات پیدرپی به شفافسازی و اعتمادسازی برگردیم بسیار بهتر میتوان نتیجه مطلوب گرفت و آرامش و تعادل را به بازار بازگرداند.
اکنون بازار با ریسکهای بسیاری دستوپنجه نرم میکند. این ریسکها هم اقتصادی و هم به نوعی سیاسی است. تمامی تصمیمگیریها در سطح کلان منتظر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا است که آیا دونالد ترامپ در کاخ سفید میماند یا جو بایدن جانشین وی میشود.
به هر بازاری میروید همه چشم به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و تصمیماتی که رئیسجمهور جدید در ارتباط با ایران می گیرد، دارند. بنابراین تا زمان روشن شدن نتیجه انتخابات آمریکا نمیتوانیم بگوییم بازار سرمایه چه سرنوشتی پیدا میکند اما میتوان گفت اکنون بازار به نقطهای رسیده که افرادی دارای قصد سرمایهگذاری میتوانند سهمهای خوب با قیمتهای مناسب شناسایی کنند.
علاوه بر این هر لحظهای که بتوانیم اطمینانخاطر را در فضای بازار ایجاد کنیم، روند رو به رشد بازار به سرعت قابل برگشت است حالا این روند میتواند کوتاه یا بلندمدت باشد ولی تا زمانی که این علائم و شرایط نبود اطمینان در بازار وجود داشته باشد همچنان درگیر این روند فرسایشی خواهیم بود.