به گزارش پایگاه خبری راد، اخیرا مرکز آمار نرخ رشد سه ماهه سوم را محاسبه و اعلام کرد. بر اساس گزارش مرکز آمار نرخ رشد اقتصادی در سه ماهه اول سال ۱۳۹۷ در حدود ۱.۹ درصد و در سه ماهه سوم سال ۱۳۹۷ در حدود ۱۱.۹- درصد بوده است. اگر به گذشته برگردیم در سه ماهه اول سال گذشته نرخ ارز جهش های عجیب و شدیدی داشت و با هر افزایش نرخ ارز تنشهای عصبی و سیاسی بالا میگرفت و مردم در گفت وگوهای روزمره بیش از گذشته احساس استیصال میکردند و وقتی که نرخ ارز از سقف ۱۵ هزار تومان گذر کرد، بسیاری از افراد احساس میکردند که زمام اقتصاد ایران به کلی از دست رفته و اقتصاد به کلی منهدم شده است. وقتی که ریاست بانک مرکزی تغییر کرد و سیاستهای ارزی جدیدی حاکم شد و ثبات به بازار ارز بازگشت و نرخ ارز در حدود ۱۱ هزار تومان تثبیت شد؛ خیال بیشتر مردم راحت و یک آرامشی در کشور فراگیر شد و این احساس در میان مردم و حتی مسئولان فراگیر شد که تحریمها اثرگذاری چندانی نداشته است و اقتصاد توانسته از پس آن برآید.
در آن زمان در جلسات مختلف به بیان این مسئله میپرداختم که نه آن ناامیدی و احساس استیصال اولیه درست بوده و نه آرامشی که در سه ماه دوم سال فراگیر شد. واقعیت آن است که نرخ ارز به غلط به لنگری برای تنظیم انتظارات مردم از وضعیت بخش واقعی اقتصاد تبدیل شده است، در حالیکه این لنگر، لنگر مناسبی نیست و نرخ ارز آیینه درستی برای انعکاس آنچه واقعا در فعالیتهای اقتصادی میگذرد نیست. نرخ ارز متغیری در بازار دارایی است و بیشتر تحولات بازار دارایی را منعکس میکند و بازار دارایی متفاوت از بخش حقیقی اقتصاد است. آنچه که زندگی روزمره ما را تشکیل میدهد روند بخش حقیقی اقتصاد است نه تحولات بازار دارایی. البته این به آن معنا نیست که این دو بازار به هم بی ارتباطند ولی این ارتباط مستقیم و نوسانات یک به یک نیست.
در سه ماهه اول سال گذشته به رغم تلاطمات ارزی رشد اقتصادی مثبت بود زیرا بنگاه ها کماکان مواد اولیه لازم را در اختیار داشتند و هنوز روابط خارجی قطع نشده بود و درآمد دولت در وضعیت مناسبی قرار داشت. بخشی از دلار ارزان نیز کماکان به دست بنگاههای اقتصادی میرسید و این تضمین میکرد که آنها کماکان میتوانند تا کوتاه مدت فعالیت خود را ادامه دهند. آنچه که تلاطمات بازار ارز را موجب میشد، تحولات منفی در بخش واقعی اقتصاد نبود بلکه نگاه آینده نگرانه عاملان اقتصادی نسبت به آینده بود که تیره و یا حداقل مبهم به نظر میرسید. انتظارات منفی نسبت به آینده خود را به شکل رفتارهای سوداگرانه در میان توده مردم نشان میداد و نگرانی آنها نسبت به آینده ریسک را در اقتصاد بالا برده که این امر خود را در قیمتها منعکس میکرد. لذا میتوان ادعا کرد که توده مردم و حتی برخی مسئولان وضعیت اقتصادی را بیش از حد لازم منفی ارزیابی میکردند، در حالیکه در واقعیت اینگونه نبود.
در سه ماه سوم که بازار ارز از ثبات خوبی برخوردار بود وضعیت معکوس شد و نگرانی ها به آرامش و اطمینان تبدیل شد، در حالی که اقتصاد با نرخ بالایی که امروز می بینیم به سمت سراشیبی حرکت میکرد. در آن مقطع شاید اگر تصور درستتری نسبت به آنچه در بخش حقیقی اقتصاد میگذشت وجود میداشت، نگرانی امروز ما در مورد سال ۱۳۹۸ کمتر میبود.
در هر صورت آنچه که از آمار فوق میآموزیم آنست که نرخ ارز آیینه مناسبی برای اقتصاد نیست و نباید آن را به عنوان شاخص معرف وضعیت اقتصاد قلمداد کرد و طبیعتا نباید نسبت به افزایش آن بیش از حد احساس نگرانی و نسبت به ثبات آن بیش از حد احساس خوش بینی داشت.