به گزارش پایگاه خبری راد، چند سال است که در فرابورس ایران ابزاری مالی با نام صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر یا به بیانی صندوق سرمایه گذاری جسورانه تأسیس شده است تا منابعی که در این صندوقها جمع میشود در کسب و کارهای با ریسک بالا و استارتاپها سرمایهگذاری شود اما در این مدت منابع بسیار اندکی در آنها جذب شده و قسمت عمده همین منابعِ اندک، در اوراق با درآمد ثابت یا سپردههای بانکی که بدون ریسک هستند سرمایهگذاری شده است.
اما چرا سرمایهگذاران خبره و حرفهای به این صندوقها اعتماد نمیکنند و طی این سالها حاضر نشدند در صندوقهای سرمایه گذاری خطر پذیر سرمایه گذاری کنند؟ این سوال، پرسش بسیاری از فعالان بازار سرمایه که در حوزه مدیریت ریسک مطالعه میکنند است. چرا با اینکه افرادی خلاق و صاحب ایده در ایران وجود دارند کسی حاضر نیست با ورود منابع به صندوقهای خطر پذیر روی ایدههای آنها (که طبیعتاً ریسک دار هم است) سرمایه گذاری کند؟
در سالهای گذشته برخی بدون هیچ ایدهای نو کسب و کارهای اینترنتی خارجی را کپی کردند و عین آن را به ایران آوردند، آن کسب و کارهای غربی از نظر ارزش بازار در سطح بالایی قرار داشتند و مشکل از آنجایی قوت گرفت که برخی از صاحبان کسب و کارهای کپی که در ایران آمدند سعی کردند برای منافع شخصی با معاملاتی صوری اقدام به بالا بردن ارزش سهام خود کنند و با علم به این که ارزش نمونه خارجی بالاست سعی کنند ارزش خود را به صورت صوری بالا برند و ارزشگذاریهایی غیر واقعی را برای خود قائل شوند. آنها تصور میکردند چون پلتفرم را کپی کردند میتوانند ارزش بازاری آن کسب و کارها را هم کپی کنند و با این کار پولی به جیب زده و از کسب و کار خارج شوند اما وقتی آنها سعی کردند از طریق عرضه در بورس یا فرابورس از قسمتی از سرمایه گذاری خود خارج شوند سازمان بورس اعلام کرد که این ارزشگذاری های غیرواقعی هستند و به هیچ وجه آنها را قبول ندارد.
این ارزشگذاری های غیر واقعی که عدهای با هدف سوداگری ریشه آن را بنا نهادند سبب شد که دید سرمایه گذاران ریسک پذیر به کسب و کارهای نو و حتی ایدههای نو تیره و تار شود به طوری که در این سالها حتی صندوقهای سرمایهگذاری خطر پذیر نتوانستند منابع چندانی جمع کنند و عملاً کارایی خود را از دست دادهاند.
حال که این صندوقهای سرمایه گذاری خطر پذیر خالی ماندند مسئولان در بازار سرمایه خبر از تأسیس ابزارهای جدید همچون Fund of funds و private equity funds برای تأمین مالی استار تاپ ها میدهند در حالی که این ابزارهای مالی موجب نمیشود که اعتماد از دست رفته سرمایه گذاران حرفهای باز گردد. بسیاری از کارشناسان معتقدند برای حل این مشکل باید اعتماد سازی کرد و نه ابزار سازی؛ این اعتماد به دست نمیآید مگر اینکه ارزشگذاری های غیر واقعی و سوداگریها از بین برود.
در چنین شرایطی عدهای در بازار سرمایه و بازار پول سعی دارند که صندوقهای سرمایه گذاری خطر پذیر را با سپردههای بانکی مردم پر کنند. استدلال آنها این است که منابع مورد نیاز صندوقهای خطر پذیر آنقدر نیست که منابع بانکی را با ریسکهای فزاینده رو به رو کند اما در عین حال خود این افراد که سرمایه گذاران حرفهای به حساب میآیند به دلیل ریسکهای بالای این صندوقها حاضر نیستند ریالی از منابع شخصیشان به این صندوقها برود و این تناقضی آشکار در سیاستهای سرمایه گذاری این افراد است. جالب اینکه در برنامه ششم توسعه هر گونه سرمایه گذاری بانکها و شرکتهایی که سهامدار عمده شأن بانکی هستند در صندوقهای سرمایه گذاری از جمله صندوقهای خطر پذیر منع شده است.
باید دید در سال جدید مقامهای نظارتی از جمله بانک مرکزی و سازمان بورس و همچنین مجلس شورای اسلامی که مهر تأییدی به قانون برنامه ششم توسعه زده است در مقابل کوچ منابع بانکی مردم عادی به صندوقهای خطر پذیر و ابزارهای مشابه، چه اقداماتی انجام میدهند.