به گزارش پایگاه خبری راد، در روزهای گذشته که سیل مازندران و گلستان را فراگرفت، عوامل مختلف از جمله تغییر اقلیم، سدسازی، و جنگلزدایی مقصر این بلایا معرفی شدند. شاید سیلابهای اخیر تک علتی نباشد و همه آنچه این روزها به عنوان دلیل اصلی سیلابهای سهمگین از سوی دستگاههای مختلف مطرح میشود؛ در چنین وضعی اثرگذار باشد. جهت رفع ابهامات پیشآمده و روشن شدن چرایی وقوع سیل در استانهای شمالی کشور و همچنین سیل شیراز، محمد ابراهیم بنیحبیب کارشناس حوزه مهندسی آب و استاد دانشگاه تهران، با اشاره به اینکه سیلهای روزهای اخیر میتواند دلایل مختلفی داشته باشد اما باید به دنبال اصلیترین و موثرترین دلایل این حادثه باشیم، گفت: برخی معتقدند که «سیلهای اخیر گلستان و مازندران ناشی از تغییر اقلیم بوده است»، اما سئوال آن است که آیا تغییر اقلیم تنها برای ایران رخ داده است؟.
وی با بیان اینکه مسلماً تغییر اقلیم یک پدیده کوچک محلی، محدود به یک نقطه خاص نیست که آثار آن تنها در ایران قابل مشاهده باشد، ادامه داد: تغییر اقلیم برای کل دنیاست اما چرا در سایر نقاط دنیا حداقل در کشورهای همسایه شاهد چنین حوادثی با این شدت و قدرت نیستیم؟. تغییر اقلیم میتواند عامل تشدید رگبارها و یا خشکسالیهای متمادی باشد اما تغییر اقلیم عامل اصلی تشدید سیلابهای اخیر نیست.
این مهندس آب با اشاره به این نکته که پیشبینیهای بلندمدت تغییر اقلیم با استفاده از مدلهای جهانی هواشناسی انجام شده است، تصریح کرد: این مدلها بر مبنای حل عددی معادلات دیفرانسیل جو زمین است و نتایج این مدل و سناریوهای انتشار گازهای گلخانهای با عدم قطعیتهای قابل توجهی همراه است و نمیتوان ادعا کرد که پنج سال بعد دقیقاً چه اتفاقی میافتد، بلکه سناریوهای علمی مختلف خوشبینانه و بدبینانه در مورد آثار تغییر اقلیم وجود دارد.
به گفته بنیحبیب، تواتر بارندگیها، افزایش میزان و شدت بارش از آثار تغییر اقلیم است و همینطور افزایش شدت خشکسالیها در برخی مناطق از نتایج این مدل ها است، بنابراین با عدم قطعیتهایی که در نتایج این مدلها وجود دارد، ارتباط مستقیم تغییر اقلیم با سیلهای اخیر کشور را نمیتوان قطعی دانست و باید به عوامل زمینی و انسانی تشدید سیلابها بیشتر توجه کرد.
این استاد دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که علت سیلهای اخیر کشور چیست؟ با بیان اینکه در وقوع سیلهای اخیر عامل اصلی، بلایی است که ما انسانها بر سر خاک حوضهها آوردهایم، گفت: واضح است که جنگلها را از بینبردهایم و جنگلتراشی در شمال ایران رخ داده است. هنور هم ماشینهای بزرگی که در حال حمل درختان بریده جنگلهای شمال هستند؛ مشاهده میشود.
وی در مورد ارتباط جنگلتراشیها با وقوع سیلابهای اخیر شمال کشور، تصریح کرد: دقت داشته باشیم که خاک جنگل سُست است و اگر درختان را بِبُریم و جنگل را تخریب کنیم، مقاومت خاک از بین میرود و به راحتی در دامنههای پر شیب لغزش پیدا میکند و وارد رودخانهها میشود در نتیجه این فرآیند، غلظت رسوبات رودخانهها بالا میرود و این وضعیت مقدمه مصیبتهای بزرگ است، چون حجم سیلاب بیشتر میشود و ضریب زبری جریان آب بالا میرود و عمق جریان و پهنه سیلاب را بیشتر میکند.
بنیحبیب در این باره این طور توضیح داد: غلظت رسوبات بالا باعث افزایش وزن مخصوص سیلاب و افزایش قدرت شناورسازی اجسام توسط این نوع سیلابها میشود، بنابراین این سیلاب قدرت آن را دارد که اجسام سنگین را به راحتی جابهجا کند. در سیل شیراز میبینیم که سیل کم عمق هم به راحتی خودروها و حتی انسانها را شناور کرده و با خود حمل میکند، به این سیلابها، سیلابهای واریزهای یا گِلی (Debris flow) گفته میشود.
این کارشناس حوزه مهندسی آب با بیان اینکه برتی اثبات این ادعا که جنگلزداییها باعث وقوع سیل شده، میتوان حتی یک دلیل محلی از سیلاب گلستان هم آورد، گفت: در حوضه زیارت (حوضه ناهارخوران) و حوضه کردکوی (در حدود ۲۰ کیلومتری شهرگرگان)، شدت بارش تفاوت زیادی با سایر حوضههای همسایه (گرگانرود (مادرسو) و حوضههای مازندران) نداشته، اما چرا سیلاب در این حوضهها چندان شدید نبوده است؟. چون در این حوضهها (زیارت و کردکوی) عملیات آبخیزداری انجام شده و هم شدت تخریب جنگل و خاک کمتر از سایر حوضهها بوده است، بنابراین خسارت این مناطق کمتر بوده است.
وی در ادامه در پاسخ به پرسشی در مورد تاثیر خط راه آهن در وقوع سیل گلستان، گفت: خطوط راه آهن مثل تهران- شمال و تهران-تبریز که در دورههای گذشته کشیده شده است، تعداد زیادی آبرو و پل دارند، یعنی در هنگام ساخت خط راه آهن هر جا یک آبراه کوچک دیدهاند، روی آن پل ساختهاند تا مسیر آب مسدود نشود. ظاهراً خط راه آهن آققلا، پل نداشته و باعث شده سیل نتواند از محدوده آققلا تخلیه شود، بنابراین سیلگیری آققلا شدت یافته است. البته با تصمیم ستاد بحران خط آهن شکافته شد که تخلیه سیلاب پس از شکافته شدن خط آهن، خود اثر نبود آبروها را در وقوع سیل، اثبات میکند. گفته میشود که در آینده پلهایی برای آبراهههای موجود در این حوضه ساخته خواهد شد.
بنیحبیب در ادامه گفت وگو با اشاره به اینکه متاسفانه برخی بر ضرورت لایروبی سدها به منظور جلوگیری از وقوع سیل تاکید دارند، گفت: سدها را معمولاً لایروبی نمیکنند، چون اثرات منفی زیست محیطی دارد. نمونهای از لایروبی سد را بهصورت فلاشینگ در سد سفیدرود حدود ۳۰ سال پیش داشتیم که نتایج آن برای محیط زیست رودخانه سفیدرود در پاییندست خسارت بار بود چون غلظت رسوبات در پاییندست بالا رفت و زندگی ماهیان سفید را که برای تخمریزی به رودخانه سفید آمده بودند، مورد تهدید قرار داد. بنابراین توصیه فنی آن است که به جای تخلیه رسوب سدها، از طریق مدیریت حوضه، حفاظت از جنگلها و آبخیزداری مانع ورود رسوبات به مخازن سدها شویم. این برنامهریزی مبتنی بر توسعه پایدار است که در اغلب کشورهای پیشرفته انجام میشود.
کارشناس حوزه مهندسی آب تاکید کرد: توصیهمیکنم؛ مجلس هر چه سریعتر طرح تنفس جنگلها را که به حالت تعویق درآمده است، بدون ملاحظه شرکتهای جنگلتراش به تصویب برساند. اگر میخواهیم سیلابهای اینچنینی تشدید نشود؛ باید برداشت چوب از جنگلهای گیلان، مازندران و گلستان را متوقف کنیم. پیشنهاد میکنم خسارتی را که سیل امسال و سیل سالهای ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ به مردم گلستان وارد کرد با درآمد ناشی از برداشت چوب در جنگلهای شمال مقایسه کنیم، حتماً متوجه میشویم که رقم خسارتها بیشتر بوده است. ضمن اینکه درآمد حاصل از فروش چوب به جیب شرکتهای خاص رفته است اما خسارات سیل را باید مردم عادی پرداخت کنند. باید برداشت چوب را متوقف کنیم برای کشوری که سطح کوچکی از مساحت آن جنگلی است شایسته نیست که با از بین بردن این امانت الهی و امانت نسلهای آینده درآمدی کسب کند که جبران خسارتاش هم نمیکند.