به گزارش پایگاه خبری راد ،طی ماههای اخیر فعالیت صیادان چینی در خلیجفارس نگرانیهایی را چه از بعد زیست محیطی و چه از بعد تامین معیشت صیادان سنتی کشور ایجاد کرده است. چندی پیش سازمان شیلات ایران توضیحاتی را درباره فعالیت صیادان چینی در خلیج فارس ارائه کرده بود. بر اساس این توضیحات صید این کشتیها برای گونه فانوس ماهیان انجام میشود. سازمان شیلات همچنین گفته است که گونه فانوس ماهیان سریع الرشد بوده و به صورت گلهای و در حجم زیاد در مناطق عمیق بیش از ۲۰۰ متر دریای عمان زیست میکنند و امکان صید این ماهی با شناورهای کلاس لنج و قایق (صیادان سنتی) که جامعه بهرهبردار سنتی را تشکیل میدهند، وجود ندارد، بنابراین این نوع صید تداخلی با صید خرد ندارد و تنها به روش صید ترال میانآبی توسط کشتیهای توانمند با برداشت از آبهای عمیق امکانپذیر است اما میلاد خسروی - کارشناس ارشد بیوسیستماتیک جانوری به موضوعاتی چون حضور گونههای با ارزش جانوری در عمق بیش از ۲۰۰ متر، اهمیت فانوس ماهیان در اکوسیستم، تبعات صید بیش از حد بر اکوسیستم دریایی، تاثیر مخرب صید ترال بر آبهای خلیج فارس وصید تصادفی و ناخواسته پرداخته است.
این کارشناس ارشد بیوسیستماتیک جانوری با بیان اینکه حدود ۷۰ درصد سطح کره زمین را دریاها و اقیانوسها تشکیل دادهاند، اظهار کرد: این مخازن عظیم آب شور دنیا نقش مهمی در متعادل نگه داشتن اتمسفر زمین، تولید اکسیژن و جذب دی اکسید کربن دارند و منبع مهمی برای تأمین غذا، انرژی، انواع دارو، مواد معدنی و... به حساب میآیند همچنین در صنعت گردشگری، تفریح و جنبههای فرهنگی انسانها نقش دارند.
وی با اشاره به اینکه محیطهای دریایی دارای بزرگترین و پیچیدهترین اکوسیستمها در سطح کره زمین هستند که شامل انواع گونههای گیاهی و جانوری میشوند، تصریح کرد: خلیجفارس و دریای عمان از جنبههای گوناگون نه فقط برای منطقه بلکه برای تمام جهان مهم هستند. این پهنههای آبی در تأمین غذای انسان نقش به سزایی ایفا دارند بنابراین ارزش شیلاتی آنها غیر قابل انکار است.
این کارشناس ارشد بیوسیستماتیک جانوری ادامه داد: خلیج فارس با مساحتی حدود ۲۵۱ هزار کیلومتر مربع، عمق متوسط ۵۰ و حداکثر عمق ۹۰ متر حدود ۹۰۰ گونه ماهی و گونههای با ارزش دیگر از سایر جانداران دریایی همچون سختپوستان، نرمتنان، سایر بیمهرگان و حتی انواع جلبکهای دریایی را خود جای داده است. دریای عمان نیز با مساحتی بالغ بر ۱۸۱ هزار کیلومتر مربع عمقی تا بیش از ۳۶۰۰ متر دارد و حدود ۱۲۰۰ گونه مختلف ماهی ( از جمله گونههای خلیج فارس) در آن زندگی میکنند.
خسروی در ادامه با بیان اینکه از خصوصیات خلیج فارس حضور جانوران موجود در منطقه نیمهعمیق (Demersal – عمق ۲۰۰ تا ۱۰۰۰ متر) است که به آنها گونههای مزوپلاژیک گفته میشود، تصریح کرد: طی تخمینهای صورت گرفته مشخص شده که حدود ۳۵۰ گونه ماهی و بیمهرگان با ارزش شیلاتی مثل ماهی مرکب، میگو و لابستر مزوپلاژیک از خلیج فارس تا دریای عرب حضور دارد همچنین در مورد قسمتهای شمالی مربوط به ایران در دریای عمان حضور حدود ۲۰ گونه مزوپلاژیک تأیید شده است.
وی افزود: یکی از شناخته شدهترین این گونهها در منطقه، فانوس ماهی (با نام علمی: Benthosema pterotum) است. فانوس ماهیان (Lantern fishes) در تمام دنیا سهم بزرگی در تولید زیست توده (Biomass - منبع تجدیدپذیر زیستی تولید انرژی-) مناطق نیمه عمیق دریایی دارند. گونههای مزوپلاژیک در عمق بین ۲۰۰ تا ۱۰۰۰ متر زیست میکنند. این منطقه نسبت به سطح فوقانی خود نور کمی دریافت میکند بنابراین تقریباً گونههای وابسته به نور مثل جلبکها در آن یافت نمیشوند.
به گفته این کارشناس ارشد بیوسیستماتیک جانوری، ماهیان مزوپلاژیک معمولاً دارای یک رفتار رایج تحت عنوان مهاجرت افقی در طول شبانه روز (Diel Vertical Migration) هستند که باعث میشود در طول شب تا عمق ۱۰۰ متر و حدوداً نزدیک به سطح آب دریا بیایند و در روز با طلوع خورشید به مناطق عمیقتر باز گردند. این ماهیان از مصرفکنندگان اصلی پلانکتونهای جانوری، لاروها و ماهیان نابالغ کوچک هستند و خود به عنوان شکار برای شکارچیان سطح بالا مثل تن ماهیان، ماهی مرکب و دلفینها محسوب میشوند.
این کارشناس اداره محیط زیست همدان در ادامه تصریح کرد: ماهیان مزوپلاژیک با توجه به این ویژگی و رفتار مهاجرتی خود در اعماق مختلف آب در انتقال انرژی و کربن از اعماق به سطح آب همچنین جذب دی اکسید کربن به اعماق اقیانوسها نقش مهمی دارند و پراکنش گونههای وابسته به خود را تحت تأثیر قرار میدهند.
خسروی با اشاره به اینکه اخیرا شاهد اخبار بسیاری درباره حضور کشتیهای چینی و بهرهبرداری و صید آنها از منابع دریایی خلیج فارس و دریای عمان هستیم، اظهار کرد: گمانهزنیهای بسیاری در مورد علل حضور آنها و بحث صید ماهیانی دور از دسترس و عمقزی مثل فانوس ماهیان شده است. فارغ از هر گونه اظهار نظر در اینباره میتوان به تأثیرات صید بیش از حد (Overfishing) یا بهرهکشی بیش از اندازه (Overexploitation) از منابع دریایی سخن گفت و آنها را به عنوان هشدار برای محیط زیست و حتی تأمین غذا و سایر نیازهای بشر به سازمانهای مربوطه گوشزد کرد.
این کارشناس ارشد بیوسیستماتیک جانوری در ادامه به آثار منفی بهرهبرداری بیش از اندازه از دریاها اشاره کرد و گفت: بهرهبرداری بیش از اندازه از منابع دریایی به افزایش صید ماهیها و سایر منابع زنده دریایی جهت تأمین نیازهای روزافزون انسان میگویند که باعث میشود گونهها دیگر پتانسیل و توانایی جهت تشکیل مجدد جمعیتهای پایدار و به اصطلاح بازیابی (Recruitment) را از دست بدهند. این امر بهصورت مستقیم و غیر مستقیم بر محیط زیست و در نهایت زندگی خود انسانها تاثیرات به شدت منفی میگذارد.
بهرهبرداری بیش از اندازه از منابع دریایی باعث میشود گونههای جانوری، دیگر پتانسیل تشکیل مجدد جمعیتهای پایدار و بازیابی را نداشتهکاهش جمعیت ماهیان، بحران تامین نیازهای بشر را در پی دارد
وی با بیان اینکه طی مطالعات انجام شده مشخص شده است که بسیاری از گونههای ماهیان و بهویژه ماهیان با ارزش تجاری بزرگ نظیر تن ماهیان دچار کاهش جمعیت شدهاند، هشدارداد: یکی از تبعات مهم این رخداد مواجهه انسان با بحران برای تأمین نیازهای بشر بهویژه از حیث تأمین غذا است که باعث شده صیادان به صید ماهیان کوچکتر روی بیاورند. با توجه به کاهش اندازه و میزان صید انجام شده و افزایش جمعیت، میزان این صید نیز به طور تصاعدی بالاتر برود. صید ماهیان کوچکتر منجر به تولید میزان تخمک کمتر (در ماهیان ماده) و در نتیجه تولید جمعیت کمتر است که به تدریج همه گونههای تحت صید را با خطر جدی انقراض مواجه میکند.
خسروی در ادامه به سایر اثرات منفی بهرهبرداری بیش از اندازه از دریاها اشاره و تصریح کرد: یکی از اثرات مهم برداشت بیش از اندازه ماهیان و سایر گونهها، کاهش تنوع ژنتیکی گونههای باقی مانده در محیط است که منجر به کاهش تنوع ژنی نسلهای بعد میشود و تحمل گونهها نسبت به عوامل تهدید کننده محیطی مثل بیماریها، افزایش دما، کاهش اکسیژن و... کمتر میشود و آنها را به شدت آسیبپذیر میکند. این مسئله دقیقا یکی از مهمترین عوامل تهدید کننده جمعیت به شدت در معرض انقراض یوزپلنگ آسیایی در ایران است که ممکن است در مورد گونههای در اعماق دریاها اصلاً به چشم نیاید و به آن اهمیت داده نشود.
این کارشناس اداره محیط زیست همدان با تاکید بر اینکه علاوه بر کاهش تنوع ژنتیکی در جمعیتها، کاهش تنوع ذخایر آبزیان (Stock Diversity) امر بسیار مهم و قابل توجهی است، اظهار کرد: مشخص شده است که موجودات ساکن در منطقه به خصوص خلیج فارس، جمعیتهایی متمایز با سایر جمعیتهای همان جانداران در مناطق دیگر مثل اقیانوس هند تشکیل دادهاند بنابراین حفاظت از این ذخایر متفاوت بسیار مهم است.
به گفته وی افزایش میزان صید را میتوان از این منظر مورد بررسی قرار داد که باعث شده میزان جراحات وارده به ماهیان و سایر گونههای صید نشده دیگر بالا برودۀ این امر میزان ابتلا به بیماریها و سطح استرس را افزایش میدهد که به نوبه خود اثرات منفی روانی و فیزیولوژیک بر ماهیان وارد میکند.صید و بهرهکشی بیش از اندازه موجب بروز خلل در زنجیرههای غذایی دریایی و حتی زنجیرههای غذایی اکوسیستمهای خشکی وابسته به دریاها میشود.
این کارشناس ارشد بیوسیستماتیک جانوری در ادامه توضیح داد: صید و بهرهکشی بیش از اندازه موجب بروز خلل در زنجیرههای غذایی دریایی و حتی زنجیرههای غذایی اکوسیستمهای خشکی وابسته به دریاها میشود. اگر گونههای مد نظر برای صید شامل ماهیان کوچک نظیر ساردین و آنچوی باشد، طعمهیابی برای شکارچیان آنها را سختتر میکند که باعث افزایش رقابت بر سر غذا میشود اما اگر گونههای تحت صید شکارچیان رأس هرم غذایی مثل تن ماهیان را در برگیرد، شاهد افزایش بیرویه جمعیت گونههای شکار آنها خواهیم بود. برای مثال در مطالعاتی در آلاسکا مشخص شده که شکار سمور دریایی (Sea otter) به خاطر استفاده از خز آنها جمعیت توتیای دریایی (Sea urchin) را افزایش داده که این افزایش به نوبه خود باعث کاهش جلبکهای بزرگ دریایی مثل کلپها (Kelp) شده است. این اتفاق میتواند میزان تولید اکسیژن و انرژی اولیه جذب شده از نور خورشید را در دریا کاهش دهد.
خسروی با اشاره به اینکه در کنار صید ماهیان مورد نظر در اکثر مواقع صید تصادفی و ناخواسته (bycatch) ماهیان و جانداران دیگر که معمولاً فاقد ارزش اقتصادی هستند رخ میدهد، تصریح کرد: معمولاً انسان بدون در نظر گرفتن نقش و ارزش اکولوژیک حیاتی این گونهها اقدام به از بین بردن آنها میکند. این امر گونههای ناخواسته صید شده را نیز تهدید و نظم و تعادل اکوسیستمها را بیش از پیش تهدید میکند همچنین صید بیش از حد خدمات ارائه شده اکوسیستمی دریاها از جمله تأمین غذا و انرژی، جذب گازهای گلخانهای و تنظیم اقلیم، تولید اکسیژن و خدمات گردشگری و تفریحی را کاهش میدهد و با مشکل مواجه میکند.
به گفته این کارشناس محیط زیست، جدا از بحث میزان صید، روشهای صیادی نیز به نوبه خود آسیبزننده هستند. برخی روشهای منسوخ شده مثل صید انفجاری و صید با استفاده از سیانید به شدت برای محیط مضر هستند. علاوه بر این صید با تور ترال (Trawling) - که نقدهای بسیاری بر استفاده از آن وارد است - باعث آسیب به بستر دریا و تپههای مرجانی واقع در بستر میشود. تخمین زده شده است که با هر بار کشش تور ترال حدود ۵ تا ۲۵ درصد محیط زنده بستر دریا از بین میرود.
تور ترال به مرجانها آسیب میرساند
وی در ادامه تصریح کرد: با آسیب رسیدن و از بین رفتن مرجانها به وسیله تور ترال - که نقشی اساسی در تأمین زیستگاه برای سایر موجودات دریایی و تصفیه آب دریاها دارند - محیط زیست دریایی به شدت تهدید میشود. این نوع صید بهویژه برای صید گونههای مزوپلاژیک مثل فانوس ماهیان تهدیدی جدی برای محیط بستر دریاها است. با افزایش صید و استفاده از تجهیزات گوناگون برای این کار، میزان معیوب شدن این تجهیزات و رها شدن آنها در دریا به ویژه تورهای ماهیگیری در دریا افزایش پیدا میکند. این پدیده میزان زبالههای انباشته شده در دریا را افزایش میدهد علاوه بر آن باعث بروز پدیدههای تحت عنوان صید اتفاقی (Ghost fishing) سایر گونههای با ارزش مثل لاکپشتهای دریایی میشود.
این کارشناس ارشد بیوسیستماتیک جانوری با بیان اینکه تمامی این اتفاقات و تبعات آنها با بهرهگیری انسان از روشها و تجهیزات مدرن صید (مانند کشتیهای چینی) دوچندان میشود و صیادان سنتی نیز در رقابت با این نوع صید فشار بر محیط را بیشتر میکنند، اظهار کرد: افزون بر صید تجاری، صید تفریحی و ورزشی هم که نظارت بر آن سختتر و کمتر است باعث بروز مشکلات میشود.
خسروی در ادامه به راهکارهایی اشاره کرد که با اجرای آنها میتوان در کنار بهرهمندی از منابع دریایی از بروز تبعات منفی پیشگیری و با حفاظت از آنها انتقال این منابع را به نسلهای بعدی موجب شد. وی درباره این راهکارها توضیح داد: در ابتدای کار باید مطالعات جمعیتی و زیستشناسی روی گونهها دریایی بیشتر شود تا از آنها برای اقدامات لازم عملی استفاده شود. راهکار دوم مدیریت بر صید و شیلات است که این بحث شامل به کارگیری قوانین و اعمال محدودیت بر میزان صید و تجهیزات مورد استفاده در صید است. سومین راهکار نیز مدیریت بر پایه اکوسیستم است. این نوع مدیریت تمام جنبههایی که موجودات زنده را با محیط پیرامون خود و حتی خود انسان مرتبط میکند در بر میگیرد و محدود به یک گونه خاص یا یک روش خاص نمیشود.
وی در پایان با اشاره به راهکار چهارم و پنجم بهرهمندی از منابع دریایی در کنار حفاظت از آنها گفت: پرورش مصنوعی با رعایت موازین زیست محیطی میتواند به عنوان یک راهکار مهم برای تأمین غذای انسان و کاهش بهرهکشی از منابع طبیعی تلقی شود، همچنین در نهایت میتوان با ایجاد و یا بازبینی مناطق حفاظت شده دریایی بر حفظ هر چه بیشتر محیطها و اکوسیستمهای دریایی کمک کرد.