به گزارش پایگاه خبری راد، حمید قاسمزادگان جهرمی ـ مدرس دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر سینما و تئاتر ـ در مطلبی دربارهی ایدهی خنداننده شو و تاثیرات آن در تلویزیون نکاتی را یادآور شده است.
معتقد است: برنامه سازی این روزها در تلویزیون مانند حرکت بر لبه تیغ شده است. در کنار نقدهای سازندهای که دیده میشود عده ای هستند که برنامهها را میبینند و بی تفاوتند. عدهای نقادی میکنند. عدهای نمیبینند و نقد میکنند و دست آخر آنهایی که از شنیدهها و نقل قولها بهره میبرند و قلم بر میدارند و شروع به قلمکشی همانند تیغکشی روی آثار در حال پخش شدن میکنند که این دیگر قدری از جاده انصاف به دور است.
خطر تکراری شدن برنامهها و افت مخاطب
این مدرس دانشگاه نوشته است: برنامههایی که به واسطه استقبال مخاطبان در فصلهای متعددی تولید میشوند به طور طبیعی در معرض خطر تکراری شدن و افت مخاطب قرار میگیرند که برنامهسازان آنها ناگزیر از استفاده از خلاقیت دائمی و افزودن ایدههای جدید در آنها هستند. ایده «خنداننده شو» از جمله همین ابتکارات جدید است که از فصل چهارم به این برنامه افزوده شده است. «خنداننده شو» یک برنامه کمدی محور است که در ادامه استقبال از قسمتهای قبل و ایجاد تنوع به صورت انتخابی در شبهای پایان هفته پخش میشود و برنامهساز در کنار خنداندن تماشاگر محدود درون استودیو و همچنین مخاطبان میلیونی پای رسانه ملی، سعی در گذاشتن عزت و احترام و آموزش به علاقمندان هنر بازیگری دارد. بستر اصلی خندوانه، بخصوص سری جدید، خوشبختانه نوع جدیدی از فرهنگسازی را نشان میدهد. خندوانه رسالت دشواری بر دوش میکشد که این رویکرد در برنامههای دیگر نیز دیده میشود. «خندوانه» به رویدادهای روز مانند جام جهانی نیز میپردازد. گرچه تولیدات در این مسیر شتابزده، اما تاثیرگذار است.
او سپس با اشاره به علاقمندی جوانان شهرستانی به مسابقه «خنداننده شو» آورده است: از آنجا که بنده تجربه تدریس در دانشگاه را هم دارم، هر ساله شاهدم که انبوه جوانان علاقمند مدام در حال رفت و آمد به پایتخت هستند تا بتوانند به آمال خود در رسیدن به آرزوهای بزرگ در هنر برسند. در این میان خنداننده شو فرصتی به این جوانان داده است. رامبد جوان از شروع اولین قسمت خندوانه جوانان زیادی را به جامعه هنر معرفی کرده است.
وی با اشاره به انتقاداتی که نسبت به خندوانه میشود، اظهار میکند: قطعا «خنداننده شو» اگر به قول نقادی، خانه دوستان رامبد جوان شده است، اما باید آسیبشناسی شود. باید دید رفاقت با محمد بحرانی و خلق شخصیت جناب خان به ضرر جذب مخاطب بوده یا سود آن؟ باید دید که آیا نقدهای دوست رامبد جوان به نفع مردم بوده است؟ رانتی اگر دیده میشود باید دلایل آن و نفع و ضررش نیز عنوان شود. هر چقدر هم رفاقت در اجرای آن سنگین باشد، اما در مقابل و مقایسه با خیل مشتاقان جوان برنامه، کفه آن سبکتر است.
شتابزدگی در انتخاب موضوعات برای «خنداننده شو»
او در ادامه به آسیبشناسی «خنداننده شو» پرداخته و نوشته است: «نقدی که بر استندآپهای اجرا شده می توان داشت، مربوط به عجله در انتخاب موضوع اجراست که شتاب در انتخاب موضوعات شخصی و خاطره گونه و بعضا خانوادگی به ساختار طنز موقر گذشته خندوانه لطمه زده است که البته به صورت کارگاهی درآمده و اساتید این کارگاه اشکالات هر فرد را شفاف و به صورت تخصصی مطرح میکنند. از سویی دیگر، فروش خیلی از فیلمهای روی پرده بخصوص در شهرستانها نشان میدهد اینگونه کمدی در شهرستان جواب میدهد.
برنامه خنداننده شو باید به فکر تربیت مجریان طناز هم باشد. تکلیف رسانه نیز با اینکه احسان کرمی باید چه میزان از جایگاه مجری گری را به خود اختصاص دهد روشن شود. اینکه وی چقدر جایگاه مجری بازیگر ـ کمدین دارد؟ این برنامه باید در سری جدید به کشف مجریهای جدید بپردازد و همیشه اجرا را به چهرهها اختصاص ندهد.
قاسمزادگان در پایان این یادداشت با بیان اینکه «خندوانه» برنامه شناخته شده و در معرض دید مخاطب است و تیغ تیز منتقدان در بیرون گود آماده دیدن خطاها و قوتها و قابلیتهای آن است، آورده است: «خنداننده شو» یک ریسک برنامهسازی است که باید بماند و دل مردم را شاد کند و قسمت به قسمت با تشکیل اتاق فکر رو به بالا برود. بخصوص در ایام مبارک ماه رمضان. یادمان باشد کمدی ساختن در تلویزیون مشکل تر از ساختن فیلم سینمایی بر روی پرده است. امید است جوانان، به ویژه خانمهای بازیگر در این برنامه فراموش نشوند و عوامل سازنده خندوانه با تغییر ساختار و عدم کپی از رسانههای غربی که حیات برند «خندوانه» نیز دراین مسیر است و همچنین با تقویت شخصیتهایی چون جناب خان از دلسردی مخاطبانش بپرهیزند. برخی کارکردهای غیرمستقیم برنامه در خصوص یادکرد طبیعت، شهدا، انقلاب و آزادگان هم نگاه مثبتی است. برگزیدهای که مردم مشتاق روستایش را یاد می کند و درک می کند آنها که خوشحال باشند، یا جوان دیگری که از دایی شهیدش یاد میکند. این قضیه نکته احساسی و یا کلیشهای نیست. یک واقعیت مخاطب شناسی در رسانه است که باید حفظ شود. باشد که در آیندهای نه چندان دور، شاهد این باشیم که فنون بازیگری در استندآپ کمدی جزیی از سر فصلهای واحدهای دانشگاهی رشته تئاتر باشد.